ارادت تئاتر به خسرو اقلیم طوس؛ از «پنجره فولاد» اکبر عبدی تا «آهو یاهو» بهروز غریبپور
به گزارش خبرنگار تئاتر بارز نیوز؛ تئاتر دینی یکی از همان گونههایی است که با استفاده از همین ویژگیهای هنر نمایش میتواند با دغدغه قرار دادن مسائل اعتقادی، مذهبی، دینی و شریعتی به شکلی از نمایش دست یابد که علاوه بر حس سرگرمی و همراهی مخاطب، در بطن و پیام مورد انتقالش به کاتارسیس یا همان تزکیه نفس میان تماشاگرانش برسد.
اما این که چرا با وجود ممزوج بودن مسائل دینی در لحظه لحظه زندگی اجتماعیمان نتوانستهایم آن طور که بایسته و در شان هنر دینی است در تئاتر دینی به توفیقی مثالزدنی و حرکتی جریانساز دست پیدا کنیم خود مدلول شرایط گوناگونی است.
شاید دلیل اصلی این مساله به روشن نشدن تکلیفمان با کلیت تئاتر در کشور مرتبط است یا آیا تئاتر دغدغه و مساله برای متولیان فرهنگی است؟ و پرسشهایی از این دست که برای رسیدن به پاسخی کامل نیازمند صرف هزینه و انجام تحقیقات و پژوهشهای دامنهداری هستیم که در این مقال نمیگنجد. اما در دیگر سو بهانههایی چون مناسبتهای تقویمی همواره یکی از اصلیترین بسترها برای تولید آثار نمایشی منطبق با آن رویداد تقویمی است.
در این میان دو ماه محرم و صفر که در بطن خود میزبان حوادث و رویدادهای مختلفی از حماسه کربلا؛ قیام عاشورا و میراثدار نهضت حسینی است تا اربعین سید و سالار شهیدان امام حسین(ع)؛ شهادت امام حسن مجتبی(ع)؛ رحلت پیامبر مهربانیها حضرت محمدمصطفی(ص) و شهادت ثامنالحجج حضرت امام رضا(ع) است؛ از جمله مهمترین و پررونقترین فصلهای تولیدات آثار نمایشی با محور مناسبتهایی است که به آنها اشاره شد.
در میان تمامی این مناسبتها و ارادت تمامی مردمان ایرانزمین به ائمه اطهار(ع) جایگاه امام هشتم شیعیان به ویژه به سبب میزبانی مشهدالرضا از بارگاه ملکوتی این امام هُمام؛ سهمی متفاوت در عرض ارادت مسلمانان کشورمان به امام رضا(ع) به خود اختصاص داده است. در این میان هنرمندان عرصه تئاتر همسو با فعالان دیگر شاخههای هنری همواره تلاش کردند تا بنا بر ذات رسالت هنریشان همواره توجهی جدی به این رویدادها خاصه سالروز تولد و سالگرد شهادت امام رضا(ع) داشته باشند.
حال در آخرین چکههای ماه صفر و هم زمان با سالروز شهادت امام رضا(ع)؛ به مرور موفقترین، جریانسازترین و به یادماندنیترین نمایشهایی میپردازیم که درباره خسرو اقلیم طوس تولید و به مخاطبان ارائه شده است.
«پنجره فولاد»؛ قلهنشین نمایشهای رضوی
نمایش پنجره فولاد طی قریب به پنج سال از زمان تولید توانست میزبان بیشاز ۲۰۰هزار مخاطب باشد
بیتردید قلهنشین نمایشهای مرتبط با امام هشتم شیعیان به نمایش «پنجره فولاد» به قلم مهدی متوسلی و کارگردانی سیدجواد هاشمی برمیگردد.
نمایش پنجره فولاد که طی قریب به پنج سال از زمان تولید خود در سال ۱۳۸۵ جهت اجرا در جشنواره تئاتر رضوی؛ سپس تجربه نخستین اجرای عمومی در سال ۱۳۸۶ در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر تا آخرین دوره اجرایش در سال ۱۳۹۰ در فرهنگسرای خاوران توانست میزبان بیشاز ۲۰۰هزار مخاطب باشد. رکوردی که در میان تمامی آثار تولید شده با محوریت سیره، زندگی و یا نقش باورهای مردمی با محور امام رضا(ع) در زیست و زندگی مردمان ایرانزمین نمونهگون و نادر است.
درخشش اکبر عبدی با پنجره فولاد
اکبر عبدی با حضور در نمایش پنجره فولاد یکی از درخشانترین آثار کارنامه بازیگری خود را بهجای گذاشت
نمایشی که در کنار داستان جذاب، متفاوت و مردمیاش میزبان یکی از چهرههای شناختهشده عرصه سینما و تلویزیون کشورمان اینبار در قامت اجرای اثری تئاتری بود. اکبر عبدی که تعداد آثار تئاتری او در مقام بازیگر کمتر از انگشتان یک دست است با حضور در نمایش پنجره فولاد یکی از درخشانترین آثار کارنامه بازیگری خود را بهجای گذاشت و تا هست همیشه تاریخ در یاد تمامی مردمان و مخاطبانی که این اثر را به شکل مستقیم در صحنه هنرهای نمایشی دیده و یا فیلم و عکس باقیمانده از اجراهای مختلف و متعدد این اثر نمایشی را مشاهده کرده خواهد ماند.
پنجره فولاد از چه میگوید؟
نمایش «پنجره فولاد» نگاهی دارد به بافت متفاوت زوار حضرت علیبنموسیالرضا که در واقع در بطن خود به تحلیل نوع نیازها، احتیاجات و حوائج مردم به ساحت مقدس اهل بیت میپردازد.
داستان پنجره فولاد در روز دوشنبه ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۲ برابر با عاشورای سال ۱۴۱۵ قمری رخ میدهد. شخصیتهای اصلی این داستان «اکبر» جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی(با بازی اکبر عبدی)، «راسخ» خادم حرم امام رضا(با بازی محمود راسخفر) و یک خانواده شامل مادر، فرزند معلولش و پسرخاله این فرزند است که برای گرفتن شفا به پنجره فولاد امام رضا(ع) دخیل بستهاند
«و اینک یحیی»؛ اثری ماندگار با درخشش سیاوش طهورث
سیاوش طهمورث که علاوه بر مقام کارگردان یکی از ماندگارترین نقشهای خود را در نمایش «و اینک یحیی» ایفا کرد
سیاوش طهمورث دیگر هنرمند شناختهشده در مقام بازیگر عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون که دستی گرم در حوزه کارگردانی آثار نمایشی دارد و دراینمیان علقه خاصی نیز به گونهی نمایش ایرانی داشته و دارد؛ یکی دیگر از آثار درخشان عرصه تئاتر رضوی را به نام خود ثبت کرده است.
نمایش «و اینک یحیی» با استفاده از متنی از سیدعظیم موسوی پیش از اجرای عمومی در سال ۱۳۸۵ در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر در جشنواره تئاتر رضوی به صحنه رفت.
یحیی پردهخوانی است که میخواهد آخرین مراسم پردهخوانی خود را در روز ولادت امامرضا انجام دهد که در این بین اتفاقات متعددی برای او میافتد… این نمایش برگرفته از داستان سادهای است که در شیوه اجرای سنتی و با استفاده از پردهخوانی البته در فضایی رئالیستی اجرا شده است.
سیاوش طهمورث که علاوه بر مقام کارگردان یکی از ماندگارترین نقشهای خود را در نمایش «و اینک یحیی» ایفا کرد. وی در این اثر در کنار محمد پورحسن، ناهید مسلم، علی زرین، اتابک نادری و سهراب محمدی (دو تارنواز خراسانی) به ایفای نقشهای خود پرداختند.
«باده خالص» امیر دژآکام؛ ماندگار، زنده و پُرنفس
دژاکام نمایش «باده خالص» را در فضایی مینیمالیستی به اجرا بُرد و تنها از یک فضای دو متر در دو متر مربع برای بازیگرانش، بی هیچ آکساسوآر و ایزار صحنهای و تنها با اتکا به قدرت بازیگرانش به ایفای نقش و صحنهسازی بسنده کرده بود
دیگر کارگردان و بازیگر نامآشنای عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان که سهم عمدهای از شهرت و مقبولیت او میان عموم مخاطبان به تولیدات آثار نمایشی او در صحنههای تئاتری کشور بازمیگردد؛ امیر دژاکام است.
هنرمندی که او نیز مانند سیاوش طهمورث علقهای قریب به نمایشهای ایرانی دارد و با توجه به پژوهشهای گسترده و تولیدات متعدد در حوزه نمایشهای ایرانی و تلفیق و روزآمد ساختن آن نمایشها با هنر نوین تئاتر آثاری ماندگار را در صحنههای هنر تئاتر کشورمان از خود به یادگار گذاشته است.
دژاکام نیز در حوزه تولید نمایشهای رضوی با نمایش ماندگار «باده خالص» که برای نخستین بار این اثر را سال ۱۳۸۵ در جشنواره تئاتر رضوی به صحنه برد برای مخاطبان، دلدادگان و شیفتگان امام مهربانیها و همچنین دوستداران عرصه تئاتر دینی یکی از جاودانه آثار عرصه تئاتر رضوی را تولید و به یادگار گذاشته است.
دژاکام نمایش «باده خالص» را در فضایی مینیمالیستی به اجرا بُرد و تنها از یک فضای دو متر در دو متر مربع برای بازیگرانش، بی هیچ آکساسوآر و ایزار صحنهای و تنها با اتکا به قدرت بازیگرانش به ایفای نقش و صحنهسازی بسنده کرده بود؛ در بطن این اثر نمایشی یکی از متفاوتترین داستانهای مرتبط با امام رضا(ع) را به تصویر میکشد.
موضوع نمایش «باده خالص» برمیگردد به باغبانی که درختان انگور کاشته است و متوجه میشود این درختان حضرتامامرضا را مسموم خواهند کرد… این نمایش واکنشها و تحولات این باغبان را بررسی میکند
«لیلا و… چند مسافر» مُهری ماندگار ممهور به مهر امام رضا(ع)
رحمانیان در حوزه تئاتر رضوی در سال ۱۳۹۷ یکی از جریانسازترین، درخشانترین و پرمخاطبترین آثار نمایشی را در تلفیق دیگر هنر مورد علاقهاش؛ موسیقی با هنری که از آن جان گرفته و نام یافته یعنی تئاتر؛ به نام «لیلا و… چند مسافر» تولید کرده است
از دیگر نامهای ماندگار هنر تئاتر کشورمان باید از محمد رحمانیان نام بُرد. نمایشنامهنویس و کارگردانی که در کارنامه هنری او تولید آثاری مبتنی بر رخدادها، رویدادهای مذهبی و همچنین شخصیتهای بزرگ مذهبی و ائمه اطهار(ع) بهکرات دیده میشود. نمیتوانیم از محمد رحمانیان و کارنامه درخشان او یاد کنیم و از آثار وی در گونهی تئاتر مذهبی چون امیر؛ عشقه؛ نام تمام مادران؛ اسبها و پُل نامی به میان نیاوریم.
رحمانیان در حوزه تئاتر رضوی در سال ۱۳۹۷ یکی از جریانسازترین، درخشانترین و پرمخاطبترین آثار نمایشی را در تلفیق دیگر هنر مورد علاقهاش؛ موسیقی با هنری که از آن جان گرفته و نام یافته یعنی تئاتر؛ به نام «لیلا و… چند مسافر» تولید کرده است.
اثری که با بهره بردن از جمعی از زبدهترین بازیگران تئاتر کشورمان (مهتاب نصیرپور، فریبا متخصص، علی عمرانی، افشین هاشمی، احسان علیخانی، محمد شاکری، سینا رازانی، سانیا سالاری، سعید توکلی و آلاله زارع طلب) درهنگام اجرای عمومی نهتنها کام منتقدان و کارشناسان که همراهی و همدلی سلایق متنوع مخاطبان را با خود بههمراه داشت.
ایمان و باور افراد دو مولفه اصلی «لیلا و… چند مسافر»
رحمانیان در نمایش «لیلا و… چند مسافر» که آنرا سال ۱۳۹۷ در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر یه صحنه برد به مساله ایمان و باور افراد می پردازد
رحمانیان در نمایش «لیلا و… چند مسافر» که آنرا سال ۱۳۹۷ در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر یه صحنه برد به مساله ایمان و باور افراد می پردازد.
نمایش اول که «لیلا» نام دارد میهنپرستی و ایمان یک جانباز شیمیایی و همسرش لیلا را به تصویر میکشد. جانبازی که علاقهمند به موسیقی و شعر است. گفتار و رفتارش با تصویر کلیشهای که معمولا از جانبازان و شهدا به یاد داریم، متفاوت است.
در نمایش دوم «چند مسافر»، شاهد حضور شخصیتهایی روی صحنه هستیم که راهی مشهد مقدس هستند. هرکدام از این افراد به جز راننده تاکسی که از دید خودش شاهد یک معجزه در جاده بوده؛ با باوری که به امام هشتم دارند به این سفر میروند و هرکس معتقد است دست خالی باز نخواهد گشت.
«آهو یاهو» بهروز غریبپور؛ سر سلسلهدار نمایشهای عروسکی تئاتر رضوی
نمایش «آهو یاهو» یکی از گرانمایهترین آثار در حوزه هنر عروسکی با محوریت تئاتر رضوی است. نمایشی است که بهروز غریبپور آن را با تکنیک هنر نمایش سایه در سال ۱۳۸۵ در مقام نویسنده و کارگردان برای جشنواره تئاتر رضوی آماده و اجرا کرد
گروه تئاتر عروسکی آران از شناخته شدهترین شناسنامههای فرهنگی هنر تئاتر کشورمان است که در دو بُعد ملی و بینالمللی نهتنها جوایز مختلف و متعددی را به خود اختصاص داده که به یکی از مهمترین مؤلفههای شناسایی هنر نمایش عروسکی ایرانی بدل شدهاست.
بهروز غریبپور بهعنوان سرپرست این گروه در مقام نمایشنامهنویس و کارگردان تا به امروز قریب به ۱۰ اپرای عروسکی مانند اپرای عروسکی لیلیومجنون؛ عاشورا؛ عشق؛ مولوی؛ حافظ؛ رستم و سهراب؛ خواجوی کرمانی؛ مکبث؛ سعدی؛ همای همایون را تولید و اجرا کرده است.
اما در میان آثار عروسکی او نمایش «آهو یاهو» یکی از گرانمایهترین آثار در حوزه هنر عروسکی با محوریت تئاتر رضوی است. نمایشی است که بهروز غریبپور آن را با تکنیک هنر نمایش سایه در سال ۱۳۸۵ در مقام نویسنده و کارگردان برای جشنواره تئاتر رضوی آماده و اجرا کرد.
«آهو یاهو» با استفاده از داستانی عامیانه به وصف معجزات و کرامات امامرضا(ع) میپردازد. قصه این نمایش درباره یک مادر و سپر بلا شدن او برای فرزندش است است که از جنبه معنوی بسیار غنی برخوردار است. دلیل عمده جذابیت این اثر مدلول این مهم است که نفس خیرخواهی و حمایت از ستمدیدگان در این اثر نمایشی به عنوان تم اصلی داستان بسیار برجسته شده است
حمیدرضا آذرنگ؛ خطشکنی الگوها با «خیال روی خط موازی»
«خیال روی خط موازی» تلفیقی از دو گونه تئاتر دفاع مقدس و نمایش مذهبی است
حمیدرضا آذرنگ بازیگر و کارگردان شناختهشده کشورمان که قریب یک دهه است عمده فعالیت هنری خود را در حوزه بازیگری سینما و تلویزیون متمرکز کرده؛ یکی از نامهای آشنا و درخشان نسل دوم هنرمندان تئاتر کشورمان است که تمام قدرت، شهرت و اعتبار آوری نام خود را در دو عرصه نمایشنامهنویسی و کارگردانی از صحنه هنرهای نمایشی، خاصه دو گونه تئاتر دفاع مقدس و تئاتر دینی به ارمغان آورده است.
او نیز در سلسله آثار تولید شده با محوریت مفاهیم رضوی یکی از متفاوتترین، خطشکنترین و درعینحال جریانسازترین و درخشانترین آثار تئاتری را در همکاری با عباس اقسامی دیگر هنرمند شناختهشده عرصه تئاتر کشورمان با عنوان «خیال روی خط موازی» تولید و به پیشگاه مخاطبان و علاقهمندان این عرصه نمایشی ارائه کرده است.
«خیال روی خط موازی» تلفیقی از دو گونه تئاتر دفاع مقدس و نمایش مذهبی است. در این نمایشنامه سه جوان که آرزوی سفر زیارتی به مشهد را دارند اما به علت نبود شرایط مالی مناسب برای این سفر اقدام به یک بازی میکنند که به علت اشغال خرمشهر توسط نیروهای عراقی آنها به شهادت میرسند و خانوادههای آنها داستان را پیش میبرند
«در چشمان خیس اسماعیل»؛ نمایشی که کاش دوباره اجرا شود
نمایش «در چشمان خیس اسماعیل» طی یک دهه اخیر در مناسبتهایی چون میلاد و یا شهادت حضرت امام رضا(ع) در زمره آثاری است که با پیشوند «کاش دوبار اجرا میشد» در کلام منتقدان و مخاطبان از آن یاد میشود
دیگر اثر تئاتری در گونه هنر نمایش رضوی که با وجود اجرای بسیار محدود و تنها طی یک دوره یک ماه در سال ۱۳۹۴ توانست همراهی و همدلی جامعه منتقدان، کارشناسان و عموم مخاطبان را با خود بههمراه داشته باشد و طی یک دهه اخیر در مناسبتهایی چون میلاد و یا شهادت حضرت امام رضا(ع) در زمره آثاری باشد که با پیشوند «کاش دوبار اجرا میشد» در کلام منتقدان و مخاطبان از آن یاد میشود نمایش «در چشمان خیس اسماعیل» به کارگردانی شیوا خسرومهر از بازیگران شناختهشده عرصه تئاتر و سینمای کشورمان است.
داستان نمایش در دهه ۳۰ و در یک روستا رخ میدهد. پسر سربازی به نام اسماعیل که سربازیاش رو به اتمام است به دلیل رفتار خوبی که دارد از طرف فرمانده اش تشویقی میگیرد، به این ترتیب که ۲ بلیت سفر به مشهد مقدس به او داده میشود و او باید با یک همراه مرد به این سفر زیارتی برود.
از آنجا که او پدر و برادری ندارد از کدخدای روستا میخواهد که در این سفر او را همراهی کند؛ اما وی با ترفندی همراه با نوکرش، اسماعیل را فریب داده و خودشان به تنهایی راهی مشهد میشوند. پس از آن اتفاقاتی برای اسماعیل و اهالی روستا رخ میدهد.
دست بالای هنرمندان استانی با نمایش «و هزار سال و یک روز»
آنچه فضای درام را جذاب تر می کرد وجود باغی است که امام در آنجا مدفون است. هارون الرشید هم در همان باغ دفن شده است؛ و در نهایت باید بگویم «و هزار سال و یک روز» نمایشی درباره همین باغ و باغبانی است که آنرا اداره می کند
هنرمندان شاغل در استانهای کشورمان نیز در حوزه تولیدات تئاتر رضوی همواره در خط مقدم تولید و اجرای آثار اینگونه نمایشی بودند. هرچند شاید شکل جریانسازی و یا بهخاطر سپردن آثار این هنرمندان بهسبب کمبود زیرساختها؛ فقر متون نمایشی مناسب و دور بودن از پایتخت مانند آثاری که در تهران تولید شده کمتری به چشم آمدهاست؛ اما بااینوجود نیز میان آثار هنرمندان این عرصه میتوان به نمایشهای درخشانی اشاره کرد که از جمله آنها نمایش «و هزار سال و یک روز» به نویسندگی و کارگردان کارگردانی عباس کریمی از هنرمندان شناختهشده شهرستان بجنورد اشاره داشت که در سال ۱۳۹۵ در سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به صحنه رفته است.
کریمی پیش از این درباره داستان و روند نگارش نمایشنامه «و هزار سال و یک روز»گفته بود: این نمایش بر اساس واقعه شهادت امام رضا (ع) تهیه و تدوین شده است؛ البته من به این اتفاق نپرداختم و آنچه برای من جالب بود و فضای درام را جذاب تر می کرد وجود باغی است که امام در آنجا مدفون است و نکته جالب تر اینکه هارون الرشید هم در همان باغ دفن شده است؛ و در نهایت باید بگویم «و هزار سال و یک روز» نمایشی درباره همین باغ و باغبانی است که آنرا اداره می کند.
روایت تلخ و جانسوز بمبگذاری در حرم رضوی به روایت «شمارش معکوس»
نمایش «شمارش معکوس» برخلاف چند اثر دیگری که با محور بمبگذاری منافقان در حرم رضوی تولید شدهاند به لحظه انفجار بمب در قالب کُنشی نمایشی اشاره مستقیم دارد
یکی از شومترین و تلخترین اتفاقات دهه های اخیر به حادثه بمبگذاری منافقان در حرم مطهر رضوی در ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ بازمیگردد.
اتفاق و رخدادی که با رویکرد هنرمندان تئاتری در قالب نمایش «شمارش معکوس» به نویسندگی رسول نقوی و کارگردانی محمد کاظمتبار بهعنوان یکی از متأخرترین آثار تولید شده در حوزه تئاتر رضوی توانست هم نگاه متفاوت و مورد تقدیر منتقدان را با خود بههمراه داشته باشد و هم نگرشی دیگرگون به حوزه مبانی تئاتر رضوی و مسائل مربوط به امام رضا(ع) و حرم مطهر رضوی را در زیست و زندگی و تاریخ معاصر کشورمان مدنظر قرار دهد.
نمایش «شمارش معکوس» برخلاف چند اثر دیگری که با محور بمبگذاری منافقان در حرم رضوی تولید شدهاند به لحظه انفجار بمب در قالب کُنشی نمایشی اشاره مستقیم دارد در خط داستانی خود روایت کننده این قصه است که: سال آخر نذر آرزوست، رضا برای این روز برنامههای ویژهای داره و آرزو، آرزو میکند که جلوی رضا شرمنده نشه…