«شاید شبیه جشنواره باشد»؛ برسد به دست آقای زاکانی
به گزارش خبرنگار سینمایی بارز نیوز، جشنواره فیلم شهر، تازه داشت به بلوغ می رسید که بعد از برگزاری هفتمین دورهاش، اسیر دست ویروس منحوس شد و دو سال، غیبت داشت. جشنوارهای که آرام آرام با تلاش های بسیار و هزینههای چشمگیر، داشت رنگ برند یک جشنواره قابل توجه به خود میگرفت، بعد از دو سال تعطیلی، چهره تازهای از خود رونمایی کرده است که ناامیدکننده به نظر میرسد. هشتمین جشنواره فیلم شهر به دبیری مجید اکبرشاهی (رئیس مؤسسه تصویر شهر) که (چهارشنبه ۲۲ تیرماه) نشست خبری آن برگزار شد، رسما از روز یکشنبه ۲۷ تیرماه آغار به کار می کند و تا جمعه ۳۱ تیرماه ادامه دارد.
چرا این پنج نفر انتخاب شدند؟
در نشست خبری هشتمین دوره از جشنواره فیلم شهر عنوان شد که ۵ بزرگداشت وجود خواهد داشت که شامل چهرههایی چون فاطمه گودرزی، جعفر دهقان، رضا اکبری بهخاطر چند دهه بازی در سینما و تلویزیون و امیرمسعود استادحسین بهخاطر فعالیت فرهنگی و اجتماعی، مهدی وریجی ریاست درمانگاه منطقه بیست و یک میشوند.
سوال خبرنگاران که در نهایت هم بیجواب ماند علت انتخاب این چهره ها بود؛ قطعا کسی در فعالیت سه دههای و قابل تقدیر گودرزی، دهقان و اکبری شکی ندارد اما سوال اینجاست که ارتباط این سه چهره با شهر در چیست؟
آیا این سه هنرپیشه فعالیت و تجربهای منحصر به فرد در حوزه شهر و موضوعات مرتبط با آن داشته اند و اگر نداشته اند سوال جدی دیگر پیش میآید که از بین تمام آدمهایی که میتوانستند برای تقدیر در این جشنواره انتخاب شوند چرا این سه نفر انتخاب شدند؟
این سوالات دقیقا شامل حال دو نفر دیگر در این لیست یعنی استادحسین و وریجی نیز میشود؛ وریجی (رییس درمانگاه منطقه ۲۱ شهرداری تهران) کسی بود که در نشست جشنواره عنوان شد که به دلیل فعالیتهای خود در مبارزه با کرونا به عنوان نماینده شهدای سلامت در این بزرگداشت حضور دارد و باز همان سوال تکراری و بیجواب که دیگرانی که در این جریان کنشگرانی فعال و بیشمار بوده اند کجای این انتخاب هستند؟
از همه اینها جالبتر این بود که در این جلسه هیچ توضیحی درباره علت انتخاب و توضیح فعالیت های قابل تقدیر استادحسین، داده نشد.
چرا فیلمهای دیده شده، انتخاب شدند؟
در میانه اسامی آشنا و تکراری فیلم های سینمایی در هشتمین دوره از جشنواره بین المللی فیلم شهر، تنها دو عنوان تازه به چشم میخورد: ایمو و پروا. فیلم هایی که البته آنقدر گمنام هستند که حتی اطلاعات چندانی از آنها در دسترس نیست.
نکته غم انگیز داستان اینجاست که عمده اسامی حاضر در بخش مسابقه سینمای ایران فیلم های ادوار قبلی جشنواره فیلم فجر و جشنواره سینما حقیقت هستند. فیلمهایی که پیشتر دیده و نقد شدهاند و حرف تازهای برای مخاطب ندارند.
اساسا ماهیت یک جشنواره فیلم به ارائه آثار تازه ساخته شدهای است که تمایلی و کششی به تماشا از سوی مخاطب را داشته باشند؛ آثار تازه نفسی که قرار است به مدد این رویداد حرفی که برای گفتن دارند را ارائه کنند. با نگاه به برنامه نمایش آثار، می توان به این نتیجه رسید که شهرداری تهران که شعار کلانشهر الگوی جهان اسلام را بر سینه خود دارد، در حوزه تولید آثار سینمایی، دست اش خالی مانده و نتوانسته است همچون گذشته، حضوری تاثیرگذار در فرهنگسازی و ارتقای سطح سینمای کشور داشته باشد.
عجیبترین نکته در هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم شهر انتخاب آثاری است که رابطه آنان با شهر چندان برجسته نیست. اگرچه قرار بوده تا این آثار نماینده آثاری با مضمون شهر و زندگی شهری باشند اما به سختی میتوان خط و ربطی بین فیلمهای منتخب و شهر پیدا کرد.
به عنوان مثال فیلم سینمایی شب طلایی، اثری است که سرتاسر در یک خانه قدیمی میگذرد قصهای از آشفتگی یک خانواده بعد از گم شدن یک شمش طلا. این که داوران این رویداد چگونه چنین فیلمی را به شهر ربط می دهند خود جای سوال دارد. در واکنش به سوال خبرنگار بارز نیوز مبنی بر ارتباط این فیلم با جشنواره ای با ماهیت شهر، رافعی عضو هیات انتخاب این رویداد گفت: «فیلم «شب طلایی» انعکاس یک شهر در یک خانواده است. فیلم شهری این نیست که فقط میدان آزادی و انقلاب را نشان بدهند. فیلمهایی که از درون شهر به خانواده میآیند و موقعیتی ایجاد میکنند که مسایل شهری را در یک خانواده ببینیم هم جزو فیلمهای شهری هستند.»
با چنین تفسیر و تأویلی، همه فیلم هایی را که مستقیما تصویری از یک مزرعه یا بیابان و امثالهم را به تصویر نمی کشند، میتوان فیلمی شهری خواند. این ضعف بزرگ هشتمین جشنواره فیلم شهر، میتواند آینهای از درونمایه سیاستگذاریها در دوره جدید باشد که بدون این که تعریف مشخصی از یک فیلم شهری ارائه شده باشد، آثار را برمی گزیند.
نکته عجیب دیگری که در جدول جشنواره هشتم فیلم شهر دیده میشود، حضور چشمگیر فیلم هایی است که طی سال های قبل اکران عمومی شده اند و بعد از آن نیز، در شبکه خانگی منتشر شده اند و میلیون ها مخاطب از طریق قانونی یا کپی غیرمجاز، به تماشای این آثار نشسته اند. مثلا فیلم خورشید، منصور و مرد بازنده، از جمله فیلم هایی هستند که هم در اکران عمومی مخاطب نسبتا خوبی داشته اند و هم در شبکه خانگی، به تعداد قابل توجهی، دانلود شده اند. گنجاندن چنین آثاری در جدول جشنواره، چه مفهومی دارد و آیا بر جذابیت آن می افزاید؟
فیلمهای بخش بینالملل نیز مربوط به چند سال قبل است و در جشنوارههای مختلف اکران شده است. فیلمهای بخش مستند ایرانی هم علاوه بر اینکه بسیاری از آنها، تاریخ ساخت شان به چند سال قبل بر میگردد، به سختی میتوان نامی آشنا در عرصه مستندسازی یافت. با این همه ضعف آشکار، مسوولان برگزاری جشنواره، مدعی هستند که هزینهها را به طور چشمگیری کاهش دادهاند. آیا در چنین شرایطی، برگزاری ضعیف و غیرقابل دفاع یک رویداد که برچسب بین المللی هم بر روی خود دارد، آیا اسراف نیست؟ رویدادی که در شهر الگوی جهان اسلام، به بهانه کاهش هزینه ها، به شکلی ضعیف برگزار میشود، آیا به دور ریختن بیت المال نیست و با ایجاد شرایط ضدتبلیغ و تبلیغ بد برای کشور و پایتخت، هزینه زا محسوب نمی شود؟ کاش آقای زاکانی شهردار محترم تهران، در جریان این موضوعات قرار بگیرد.
جای خالی متخصصان شهری در جشنواره فیلم شهر
نکته مغفولی که از نظر برگزارکنندگان جامانده و البته بسیار حائز اهمیت است نیاز هیئت انتخاب به تخصص های کافی از صاحبنظران شهری است.
سینما در ذات خود هنری چندبعدی و چندجانبه است که حوزه های مختلفی از جامعه، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، بهداشت و درمان، ورزش، علم و… را در برمی گیرد.
با توجه به این مهم وقتی که شهر به عنوان بستری برای زندگی اجتماعی به عنوان پایه ای برای یک تفسیر و تحلیل قرار می گیرد و مصادیق آن فیلم های سینمایی با موضوع شهر می شود، نیاز است تا هیئت انتخاب آثار تخصص های متنوع و مرتبط با شهر داشته باشند تا این که صرفا کارگردان، تهیه کننده یا یک فعال حوزه سینما باشند.
بر این اساس هیئت انتخاب چنین جشنواره ای نیاز دارد تا در ترکیب خود از تخصص هایی چون جامعهشناس، روانشناس، معمار و همانند آن استفاده کند. اما در ترکیب هیئت انتخاب و هیئت داوران، این موضوعات مغفول مانده است و نتیجه این اغفال، مشاهده جدول برنامهای غیرجذاب و ملال آور است که اعتبار و ارزش جشنواره فیلم شهر را دچار خدشه خواهد کرد. آقای زاکانی عزیز! التماس دعا.