سینما

منتقد پیشکسوت سینما: مردم دوست ندارند واقعیت را ببینند

به گزارش خبرنگار سینمایی بارز نیوز، نگاهی به جدول فروش فیلم های سینمایی نشان از یک تفاوت فاحش بین دو فیلم صدر جدول با فیلم سوم دارد. فیلم اول و دوم بافروشی نزدیک به هم (انفرادی ۴۰ میلیارد و سگ بند ۳۸ میلیارد) در مجموع حدود ۸۰ میلیارد فروخته اند و فیلم سوم جدول فروش موقعیت مهدی با تنها ۱۲ میلیارد فروش با فاصله ای بسیار دور از این دو فیلم قرار دارد.

این موضوع وقتی قابل تامل تر است که بدانیم انفرادی و سگ بند در ادامه کمدی های سال های اخیر تنها مبتنی بر طنز موقعیت هستند و چیزی بیش از این در چنته ندارند؛ اما موقعیت مهدی یک فیلم حماسی_قهرمانی و مبتنی بر یک قصه حقیقی بر مبنای زندگی شهیدان حمید و مهدی باکری است؛ فیلم خوش ساختی که در چهلمین جشنواره فیلم فجر با ۱۴ نامزدی، برندهٔ پنج جایزه از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم شد.

سوال اینجاست که چرا مخاطبان تمایلی به دیدن چنین فیلمی ندارند؟ آن هم به رغم تبلیغات نسبتا خوبی که این فیلم به دلیل محتوا و پیش زمینه خود (نسخۀ ابتدایی و اصلی این فیلم در شبکه یک سیما تولید شده) از آن برخوردار بوده است.

چرا مردم به فیلم تقدیر شده در جشنواره فیلم فجر که داستانی حقیقی را روایت می کند و از قهرمانان این مرز سخن می گوید، بی تفاوت هستند اما پول و زمان خود را برای فیلمی هزینه می کنند که شاید یک ماه دیگر حتی اسم و قصه آن را به یاد نداشته باشند.

منتقد پیشکسوت سینما: مردم دوست ندارند واقعیت را ببینند

نئورالیزم هم اوج و فرود داشت

احمد طالبی‌نژاد در گفت وگو با خبرنگار سینمایی بارز نیوز و در پاسخ به این پرسش که چرا فیلم های کمدی در تقابل با فیلم های بزرگی چون موقعیت مهدی (ترکیبی از یک گروه بازیگری قدرتمند و فیلمنامه منسجم و واقعی) همچنان پیشتاز و پرفروش هستند، گفت: جوامع بعد از بحران‌های از سر گذرانده نیاز به‌نوعی گریز از واقعیت دارند؛ نمونه بارز این موضوع در تاریخ سینمای جهان و نئولاریسم در سینمای ایتالیا به وقوع پیوست؛ اگرچه نئولاریسم یکی از بهترین اتفاقاتی است که در تاریخ سینمای جهان افتاده و اگرچه نقطه محوری‌اش ایتالیاست اما بر سینمای جهان و حتی آمریکا هم اثر گذاشت.

وی افزود: نئولاریسم در ساده‌ترین تعریف عبارت است از فیلم‌هایی که به‌هیچ‌وجه دروغ نمی‌گویند، با مصالح واقعیت ساخته می‌شوند و از دل جامعه سر برمی‌آورند اما همین سینمایی که در آن دزد دوچرخه و سینما پارادیزو ساخته شد کم‌تر از ۱۰ سال دوام آورد چرا که جامعه ایتالیا و اروپای بعد از جنگ، نیاز به‌نوعی واقع گریزی و رؤیاپردازی داشت.

این منتقد سینما اضافه کرد: این نیاز به گذر از شرایط و واقع گریزی نکته مهمی است؛ چرا که وقتی به سینمای ایتالیا بعد از نئولاریسم نگاه می‌کنید دورانی عجیب‌وغریب را در پیش می‌گیرد و فیلم‌های هرکولی و قهرمانی و کمدی‌های سخیف و … میدان را از آن خود می‌کنند.

وی اظهار داشت: البته که در کنار اینها فیلم‌سازهای برجسته‌ای چون آنتونیونی و فیلینی و ویسکونتی و … کار خودشان را انجام می‌دادند.

منتقد پیشکسوت سینما: مردم دوست ندارند واقعیت را ببینند

مردم دوست ندارند واقعیت را ببنند

این نویسنده و فیلمساز در تبیین وضعیت امروز مخاطبان سینمای ایران یادآور شد: در سینمای ایران هم این روند دقیقاً در حال تکرار شدن است. در این شرایط فیلم‌های کمدی تنها گونه‌ای هستند که دخل و خرجشان می‌خواند و سودهای کلانی هم نصیب سازندگانش می‌کنند. در تمام این سال‌ها اما عمده فیلم‌های واقعی و فیلم‌هایی که بر مبنای واقعیت ساخته شده، در گیشه و فروش شکست‌خورده‌اند.

وی افزود: عدم اقبال از فیلم سینمایی موقعیت مهدی که فیلمی در ژانر قهرمانی_حماسی اما از نظر گیشه ناموفق است را می توان باتوجه‌به شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم درک کرد؛ مردمی که دوست ندارند در مورد حقایق فکر کنند، به سمت فیلم‌هایی می‌روند که برای لحظاتی بخندند و از غصه دور شوند.

طالبی نژاد گفت: این فیلم‌ها نوعی بی‌خیالی را تبلیغ می‌کنند و تنها تضمینی هستند که در رقابت با فضای رایگان مجازی که محتواهای متنوعی را به مخاطبان گسترده اش ارائه می دهد، مردم را به سالن سینما می کشانند.

این منتقد سینما تاکید کرد: چندی پیش فیلم سینمایی مجبوریم را در سینما دیدم؛ فیلمی که به نظرم فیلم خوبی است و ارزش دیدن دارد. در سالن سینما در سانس بعدازظهر فقط ۳ نفر نشسته بودیم و با خودم می‌اندیشیدم که چرا مردم به دیدن چنین فیلم‌هایی نمی آیند اما به شدت کمدی های بی محتوا را دنبال می کنند.

وی اظهار داشت: نتیجه گیری ام همان چیزی بود که به آن اشاره کردم: مردم دوست ندارند واقعیت را ببینند؛ وقتی جوامع به مرحله‌ای می‌رسند که صرفا می خواهند چیزهایی را فراموش کنند و این دوره را بگذرانند. چنین واکنشی در این زمینه قابل درک و دریافت است.

این فیلمساز خاطرنشان کرد: متاسفانه بسیاری از جوانان ما مهدی باکری را نمی‌شناسند و زمانی که آشنا می‌شوند هم برایشان آن گونه که باید برجسته نیست؛ این موضوع را می توان گریز از واقعیت دید؛ گریز از واقعیتی که در نسل جوان در حال وقوع است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا