شایعات زیادی در چند روز اخیر درخصوص گزینههای جانشینی اسکوچیچ مطرح شده است.
یکی از بهترین اتفاقاتی که هفته گذشته رخ داد، صعود فولاد خوزستان از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا بود. در شرایطی که پرسپولیس و استقلال را بهدلیل شاهکار مدیران فوتبال کشورمان از دست داده بودیم و سپاهان هم خیلی زود اوت شد، فولاد بهعنوان صدرنشین از گروهش صعود کرد و حالا تنها پرچمدار فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا به شمار میرود. خیلی هم عالی. بعد از صعود فولاد اما اظهارنظرهایی داشتیم که شاید عجیبترین آنها مربوط به رحمان رضایی بود. این مدافع پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان گفت: «بهنظرم همین امروز هدایت تیم ملی در جامجهانی را باید به نکونام بدهند. جواد به راحتی میتواند این تیم را اداره کند.»
این که دراگان اسکوچیچ خوب است یا بد و اصلا باید بماند یا نه، یک بحث دیگر است. در کمال شگفتی با وجود باقی بودن تنها ۶ ماه زمان تا جامجهانی هنوز تکلیف مسئله به این مهمی روشن نشده است. با این حال افکار عمومی عقیده دارد اگر قرار به عزل اسکوچیچ باشد، یک مربی بزرگ بینالمللی باید جانشین او شود. با کمال احترام به جواد نکونام، اینکه یک مربی داخلی سرد و گرم نچشیده را بعد از یک قهرمانی حذفی و سوپرجام گزینه نیمکت تیم ملی کشورمان آن هم برای جامجهانی بدانیم، پایین آوردن استانداردهای این نیمکت است. به هر حال کارلوس کیروش برای خودش وزنی داشت و پس از او هم فدراسیون خودش را مقید به استخدام مربی در تراز بینالمللی دانست. مارک ویلموتس حداقل روی کاغذ سوابق شایانی داشت. صرفا شکست او و بحران مالی فدراسیون منجر به حضور اسکوچیچ با کارنامه ضعیف شد، اما دراگان نتایج مافوق تصوری گرفت و همین عملکرد درخشان امروز همه را سر دوراهی قرار داده است.
حتی اگر قرار به نبودن اسکوچیچ باشد، استانداردی که در ۱۰ سال گذشته برای تیم ملی تعریف شده باید حفظ شود. اگر قرار است مربیان بومی با چنین موفقیتهایی گزینه نیمکت تیم ملی شوند، خب از حالا میشود به ساکت الهامی هم فکر کرد؛ به هر حال او هم ۲ تا جام حذفی گرفته و دلیلی ندارد گزینه هدایت تیم ملی نباشد! اگر هم فضیلت نکونام به اعتبار او در دوران بازی است، پس علی کریمی و علی دایی را دریابید. چه فرقی میکند؟ کاش اینقدر عجول و احساساتی نباشیم.