ورزشی

پزشکیان مراقب باشد در تله‌ای که دولت سیزدهم افتاد نیفتد

جواد مرشدی:زمان زیادی تا مراسم تنفیذ و تحلیف رئیس دولت چهاردهم نمانده و هنوز مشخص نیست اولویت های پزشکیان در حوزه ورزش کدامند.ورزشی که درابتدایی ترین باورها به سلامت جامعه که از اولویت های پزشکیان است گره خورده و متاسفانه در مناظرات انتخاباتی از سوی هیچ کدام از کاندیداها برنامه ای در مورد ارتقاء آن ارائه نشد ،چه بسا حتی در مورد ورزش از سوی نامزدها سخنی هم به میان نیامد.

پزشکیان در حالی پا به پاستور می گذارد که صرف نظر از نابسامانی مسائل اقتصادی و معیشتی ، انبوهی از پروژه های نیمه تمام ورزشی روی هم تلنبار شده و بیشتر فدراسیون ها درگیر و دار کسری بودجه ،مالیات، حق پخش و …هستند.

بارز نیوز در گفتگو با امیررضا واعظ آشتیانی به اولویت های دولت چهاردهم در حوزه ورزش پرداخته است.

این چهره سیاسی و مدیرعامل سابق استقلال با اشاره به اینکه ورزش همگانی اصل و ستون ورزش است به بارز نیوز می گوید: ورزش زیرشاخه فرهنگ است، باید فرهنگ ورزش‌کردن را به مردم آموزش دهیم و به مردم بگوییم که ورزش‌کردن به‌طور همگانی چه مزیت‌های بسیاری برای مردم ودولت دارد.

مشروح این گفتگو را بخوانید:

یک بخشی از اماکن ورزشی نیمه‌تمام داریم. به نظرتان آقای پزشکیان در این حوزه باید چه رویکردی داشته باشند؟

به اعتقاد من قبل از اینکه به موضوعات پروژه‌های نیمه‌تمام ورود کنند، باید به یک اصلی که در ورزش کشور نقش بسیار اساسی دارد بپردازند و آن یک اصل، پایه و واقعیت ورزش را نشان می‌دهد، آن هم ورزش همگانی است. تمام کشورهایی که امروز توفیقی در ورزش قهرمانی و حتی حرفه‌ای پیدا کردند، ابتدا دنبال ورزش همگانی رفته اند. ورزش همگانی سلامت جامعه، نشاط جامعه، کاهش بیماری‌ها، صرفه‌جویی در سبد اقتصادی خانواده‌ها (از بابت دارو و درمان) همچنین در هزینه‌کردن دولت‌ها برای سلامتی مردم نقش بسزایی دارد . ضمن اینکه از ورزش همگانی به اقتصاد ورزش هم می شود دست پیدا کرد وهمچنین فضای نشاط و شادابی در یک جامعه حاکمیت پیدا می‌کند.فرض کنید حالا مراکز نیمه‌تمام را هم تکمیل کردیم،وقتی پایه اصلی که ورزش همگانی است را نداریم،افراد آموزش‌ دیده برای این مهم نداریم،امکانات و منابع سخت‌افزاری فراوانی که نهادها و ارگان‌های مختلف در حوزه ورزش دارند، ‌ولی در یک هدف و مسیر قرار ندارد، باید فکری به حال این موضوع شود.

اعتقادم این است امکانات نرم‌افزاری‌مان با مشکل مواجه است و همه چیز را در سخت‌افزار داریم خلاصه می‌کنیم؛ فکر می‌کنیم اگر مراکز سخت‌افزاری و امکانات و سالن‌ها و مسائل دیگر را فراهم کردیم، مردم به سمت ورزش سوق پیدا می‌کنند. ورزش زیرشاخه فرهنگ است، باید فرهنگ ورزش‌کردن را به مردم آموزش دهیم و به مردم بگوییم که ورزش‌کردن به‌طور همگانی چه مزیت‌های بسیاری مهمی برای مردم دارد.این‌که دولت پولی که می‌خواهد برای درمان هزینه کند را صرف پیشگیری کند، یعنی دولت بیاید آموزش‌های لازم را برای مردمی که متاسفانه ساکن هستند و تحرک ندارند و عدم تحرکشان روز به روز هزینه‌های گزافی را هم روی دست دولت و هم روی دست خود مردم و سبد اقتصادی آنها می گذارد بدهد. چرا که مردم درگیر دارو و درمان می شوند. این مهم است و من فکر می‌کنم یک عده آدرس غلط به دولت‌ها در ادوار گذشته داده‌اند. دولت آدرس غلط نگیرد، دولت نیاید یک عده بگویند پروژه‌های نیمه‌کاره اول تمام شود. اولویت، پروژه‌های نیمه‌تمام نیست. با فرض بر اینکه این پروژه های نیمه‌تمام تمام شود، آیا ورزش همگانی اتفاقی برایش می‌افتد که اصل و پایه ورزش می‌تواند باشد؟ برویم یک تحقیق کنیم و ببینیم کشورهای توسعه‌یافته در حوزه ورزش از کجا شروع کردند. آیا از ابتدا آمدند و امکانات سخت‌افزاری را مهیا کردند یا کار مطالعاتی و کار فرهنگی را شروع کردند، بعد از آن رفتند دنبال ایجاد مکان‌هایی برای ورزش همگانی. من اعتقادم این است که ورزش همگانی، اصل و ستون ورزش در کشور است.

پزشکیان مراقب باشد در تله‌ای که دولت سیزدهم افتاد نیفتد

به نظرتان دولت آقای پزشکیان در ارتباط با حق پخش تلویزیونی باید چگونه رفتار کند؟

حق پخش تلویزیونی یک موضوع در چارچوب قانون است. بر اساس مصوبه مجلس، دولت حق ندارد بابت ورزش حرفه‌ای هزینه‌ای کند و لذا سازمان صدا و سیما هم مستثنی از این موضوع نیست. اگر قرار است پخش تلویزیونی بدهد، مصوب مجلس کنند و اگر مصوب مجلس دارد، سازوکارش را بیایند تعریف کنند که چگونه خواهد بود. البته من اعتقادم این است که با توجه به اینکه فقط ما یک صدا و سیما داریم با شبکه‌های متعدد و پخش خصوصی در صدا و سیمای ما طبق قانون اساسی حقی برایشان قائل نیست، لذا بحث پخش تلویزیونی به اعتقاد من ابتدا به قانون نیاز دارد، یعنی قانون از جهت اینکه بودجه‌ وسازوکاری تعریف کنند و به نوعی وزارت ورزش و سازمان صدا و سیما روی این قضیه یک بررسی کارشناسانه قرار دهند که پخش تلویزیونی برای رشته‌های ورزشی چگونه است. اما این نکته را بگویم که صدا و سیما چندین سال است که رشته‌های مختلف ورزشی را پخش تلویزیونی می کند و این پخش تلویزیونی برای فدراسیون‌ها منابع درآمدی شده، ولی برای خود صدا و سیما هیچ منابع درآمدی نیست، به‌جز فوتبال. شما نگاه می‌کنی و می‌بینی رشته‌های مختلف از کشتی و پینگ‌پنگ و هندبال و فوتبال و فوتسال و یکسری از این مسائل را صدا و سیما دارد پخش می‌کند. چند درصد جامعه می‌نشینند هندبال تماشا کنند؟ ولی صدا و سیما دارد این کار را می‌کند و این یک مناسب درآمدی است برای آن فدراسیون که می‌تواند کارهای پیرامونی در سالن‌های ورزشی داشته باشد؛ یا بسکتبال یا کشتی.

شما به انتفاع فدراسیون ها از پخش صدا و سیما اشاره داشتید،پس از تصویب قانون مالیات بر اماکن ورزشی که تمام فدراسیون‌ها مشمول دادن مالیات شدند، حتی فدراسیون‌هایی که به‌زعم شما درآمد دارند، ولی درآمد ندارند، باید این مالیات را بدهند، یعنی این درآمد باعث شد که از آن طرف این مالیات را بدهند.

بحث مالیات یک بحث جداست و هر چیزی که قانون است، باید اجرا شود. من دفاعی از صدا و سیما ندارم، ولی اگر قرار است حرف منطقی و کارشناسی باشد، من اعتقادم این است که صدا و سیما برای رشته‌های ورزشی، پخش مستقیم می‌گذارد، پخش تلویزیونی دارد و از این پخش تلویزیونی قبل از این‌که صدا و سیما بخواهد بهره‌مند اقتصادی شود، فدراسیون‌های ورزشی بهره‌مند می‌شوند. مسابقه پینگ‌پنگ پخش می‌کند، بدمینتون پخش می‌کند و رشته‌های مختلف را پخش می‌کند. این وسط چه کسی بهره می‌برد؟ ابتدا فدراسیون‌ها می‌برند. ما یک فوتبال داریم، این باید تعریف شود. می‌گویند سازمان صدا و سیما حق پخش می‌دهد. اشکالی ندارد حق پخش بدهد، ولی صدا و سیما هم این حق را دارد که از آن فدراسیون‌های ورزشی از جمله فوتبال دور زمین تبلیغات بگذارد، این حق صدا و سیما است که بگوید از این حق من هم باید حقی ببرم. نمی‌شود که فدراسیون فوتبال هم حق پخش بگیرد، هم این‌که تبلیغات دور زمین را هم خودش بردارد و بین باشگاه‌ها بخواهد تقسیم کند. بنابراین اینجا یک تناقض وجود دارد و این تناقض باید حل شود و در برخی از کشورها پخش تلویزیونی سازوکار خاص خودش را دارد و این‌طوری نیست که پخش تلویزیونی در تمام دنیا یک استاندارد خاص داشته باشد. خیر، در ژاپن، در شرق آسیا، در چین، در کره متفاوت از بخش‌هایی از اروپا است. لذا اینگونه قضاوت نشود که پخش تلویزیونی یک استاندارد خاص خودش را دارد و بر اساس آن استاندارد خاص همه دنیا تمکین کنند. نه، این‌طوری نیست.

پزشکیان مراقب باشد در تله‌ای که دولت سیزدهم افتاد نیفتد

در ارتباط با واگذاری استقلال و پرسپولیس، موضع دولت چهاردهم باید چه باشد؟ اولویتش چیست؟

به اعتقاد من، بهترین نوع واگذاری همین مدلی بود که اقدام شد. از ابتدا که بحث واگذاری بود، بنده به‌عنوان یک منتقد اعتقاد به این نداشتم که سهام‌فروشی کنند، اعتقاد به این نداشتم در این شرایط بیایند تحت عنوان سهام‌فروشی، افزایش سرمایه برای این دو باشگاه بدهند که همگان شاهد بودند که هم در سهام‌فروشی ناموفق بودند، هم این‌که پولی که رفت در این دو باشگاه، از بین رفت. همان زمان بنده دو، سه سال پیش پیشنهاد کردم که دولت حیاط خلوت دارد، دولت خصولتی‌ها را دارد؛ این دو باشگاه را در اختیارشان قرار دهد و یک برنامه سه تا پنج ساله از آن‌ها بخواهد که زمینه و شرایط را به گونه‌ای فراهم کنند که این دو باشگاه در شرایط مطلوب بتوانند هم سهامش را واگذار کنند و هر اقدامی که می‌خواهد صورت بگیرد. بعد از سه سال اتلاف وقت، بعد از بی‌توجهی مسئولان وقت متاسفانه سازمان خصوصی‌سازی به این جمع‌بندی رسید که بروند به سمت این‌که به خصولتی‌ها فعلا واگذار شود و اقدامات بعدی انجام بگیرد. بنابراین من اعتقادم این است که دولت چهاردهم خودش را وارد این موضوع نکند و اجازه دهد همین مسیر با یک استراتژی که در آن تعریف شده، ادامه پیدا کند؛ اگر ورود به این موضوع کنند، در یک تله‌ای می‌افتند که دولت سیزدهم افتاد.

در برنامه هفتم توسعه در ارتباط با بودجه ورزشی اصلا مصوبه‌ای نداشتیم. برنامه دولت در این مورد باید چه باشد؟

اصلا چنین چیزی نمی‌تواند باشد، آن‌ها سالانه بودجه‌شان را می‌گیرند. برنامه هفتم در ارتباط با ورزش چیست؟ البته این ناگفته نماند، من واقعا متاسف شدم، دیدم تنها موضوعی که در مناظرات راجع به آن بحث نشد، ورزش بود. این انتقاد وجود دارد که در این مناظرات بحث‌های فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی شد، ولی ورزشی نشد، در صورتی که ورزش را آحاد مردم دارند پیگیری می‌کنند، آحاد مردم علاقمند هستند که ببینند راجع به ورزش چه اتفاقاتی

رویکرد و اولویت چهاردهم در حوزه‌های ورزشی چه باید باشد؟

من ورزش همگانی را گفتم، به‌طبع آن اقتصاد ورزش یکی از اولویت‌های بعدی است و همچنین اعتمادسازی در حوزه ورزش بسیار حائز اهمیت است، شایسته‌سالاری و کارآمدی مدیران بسیار حائز اهمیت است، نظارت و کنترل در حوزه ورزش از موضوعات حائز اهمیت است که جدی با آن برخورد نشده و بهره‌برداری صحیح از ابزاری همچون ورزش در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باز اولویت‌های مهم است و مدیریت؛ خود مدیریت در حوزه ورزش که ما واقعا از آن در سطوح مختلف داریم رنج می بریم، باید یک رنسانسی در فضای مدیریتی ورزش هم ایجاد کننند که بسیار حائز اهمیت خواهد بود.

212 251

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا