حضور در جشنوارههای خارجی؛ آری یا خیر؟
در چنین شرایطی مروری بر مفاهیم آثار راه یافته به جشنوارههای خارجی میتواند تا حدودی نگاه و خواست دستاندرکاران جشنوارهها را روشن کند. سینمای ایرانی در سال ۱۳۳۷ با فیلم کوتاه مینیاتورهای ایرانی ساخته مصطفی فرزانه در جشنواره فیلم ونیز حضور پیدا کرد. پس از آن، ابراهیم گلستان با فیلمهای یک آتش، خراب آباد و موج، مرجان، خارا در ونیز حضور یافت. فیلمهای گاو و پستچی ساخته داریوش مهرجویی، رگبار ساخته بهرام بیضایی، آرامش در حضور دیگران ناصر تقوایی از جمله آثار شناخته شده سینمای ایران پیش از انقلاب بودند که در بخشهای مختلف جشنواره ونیز حضور پیدا کردند.
فیلمهای مذکور همگی از جمله مهمترین آثار سینمای ایران به شمار میروند که در زمان خود نگاهی منتقدانه نسبت به معضلات جامعه داشتند. این آثار اگر چه از منظر ساختاری، بازی و فیلمنامه، فیلمهای شاخصی بودند لکن آنچه آنها را از دیگر آثار زمان خود متمایز کرده بود، به مفاهیم انتقادآمیز فیلم نسبت به ضعفها و مشکلات موجود در آن دوران بازمیگردد که یکی از دلایل انتخابشان توسط جشنواره ونیز بود.
پس از پیروزی انقلاب فیلم دونده ساخته امیر نادری نخستین فیلمی بود که در بخش خارج از مسابقه جشنواره ونیز حضور پیدا کرد. فیلم گروهبان مسعود کیمیایی، دت یعنی دختر ابوالفضل جلیلی، باد ما را خواهد برد عباس کیارستمی و باران و بومی ساخته رخشان بنیاعتماد به ترتیب در جشنواره ونیز حضور یافتند.
با تعلق گرفتن جایزه شیر طلایی به فیلم دایره ساخته جعفر پناهی در پنجاه و هفتمین دوره جشنواره فیلم ونیز در سال ۱۳۷۹ اتفاق تازهای برای سینمای ایران رقم خورد، اتفاقی که برای سینمای ایران بسیار مهم بود.
فیلم رای مخفی بابک پیامی، زندان زنان منیژه حکمت، ساکنین سرزمین سکوت سامان سالور، باز هم سیب داری ساخته بایرام فضلی و قصهها ساخته رخشان بنیاعتماد که جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کرد، همه و همه آثاری هستند که همچون آثار پیش از خود، نگاهی منتقدانه به ضعفها و کاستیهای موجود در جامعه داشتهاند. بسیاری از این آثار اگر چه از منظر ساختاری و بازیگری هنرمندانه و قابل توجه بودند لکن آنچه آنها را نسبت به سایر آثار متمایز و مطلوب حضور در جشنوارههای خارجی ساخته است به یقین به نگاه منتقدانه سازندگان این آثار به کاستیها و ضعفهای موجود در جامعه بازمیگردد.
سوم) حضور در جشنوارههای خارجی چه منافعی برای ایران دارد؟ جشنوارهها چه سیاستهایی را دنبال میکنند؟ نحوه حضور سینمای ایران در جشنوارههای خارجی چگونه باید باشد؟ آیا به نمایش درآوردن کاستیها و ضعفهای جامعه، سیاهنمایی محسوب میشود؟ پاسخ به این پرسشها و پرسشهای مشابه، تنها راه خارج شدن از وضعیت نابسامانی است که رسانههای داخلی و خارجی هر ساله با شروع هر جشنواره تیترهای خود را تا مدتها به آنها اختصاص میدهند.
اینکه بخش عمده آثار راه یافته به جشنوارههای خارجی، آثاری هستند که به نحوی نسبت به کمبودها، مشکلات و ضعفهای جامعه نگاهی منتقدانه دارند، امر مسلم و انکارناپذیری است که بایستی مورد واکاوی قرار گیرد. در این میان نیز از نقش رسانهها نباید غافل بود؛ نقشی که در صورت پرهیز از سو گیریهای جناحی و حزبی میتواند جامعه را با خود همراه سازد.
اما اینکه آیا طرح هر انتقاد و گلایهای از ضعفها و کاستیهای جامعه و تصمیمات مسئولان، سیاهنمایی محسوب میشود و در مسیر تخریب چارچوبهای نظام گام برمیدارد، پرسشی است که پاسخ آن کلید حل بسیاری از مشکلات پیش آمده است. اینکه اساسا معیار نقد و انتقاد چیست و فرق آن با سیاهنمایی کدام است، پرسش مهمی است که صاحبنظران جامعه اعم از جامعهشناسان، روانشناسان و اندیشمندان حوزههای دین و فلسفه کمتر به آن پرداختهاند که بیشک ریشه در کمکاری رسانهها دارد.
پرسشی که سالهاست ذهن نگارنده را به خود مشغول داشته آن است که در جامعهای که همگان از مردم عادی تا سیاستمدران اعم از دانشگاهیان، نمایندگان مجلس، امامان جماعت و جمعه، وزیران و حتی رئیسان محترم جمهور از سیاستهای رقیبان خود به راحتی انتقاد میکنند و یکدیگر را عامل بالا رفتن نرخ تورم، گسترش فقر، بالا رفتن آمار طلاق و اعتیاد، مهاجرت نخبگان و سایر مشکلات مردم معرفی میکنند چرا سینماگران حق انتقاد از مشکلات را ندارند و در صورت هرگونه انتقادی فورا به سیاهنمایی متهم میشوند؟ آیا نمایش آثار شوم فقر و اعتیاد در جامعه و یا مشکلات دختران فراری و زنان مطلقه و فرزندانی که مورد ستم احتمالی والدین خود قرار گرفتهاند، سیاهنمایی است یا میتواند هشداری هوشمندانه برای جامعه و مسئولانی باشد که فشار و سنگینی کارها آنان را از توجه به آنها مغفول داشته است؟امروزه نمایش مشکلات یک جامعه که در قالب گونه (ژانر) سینمای اجتماعی به تصویر کشیده میشود نه تنها در هیچ کجای جهان به عنوان روشی در مسیر تخریب یک حکومت و نظام ارزیابی نمیشود بلکه سینمای اجتماعی را نحوه نگاه یک سینماگر به معضلات اجتماعی میشناسند.
اینکه برخی منتقدان و رسانهها، فیلمها با موضوع انتقادهای اجتماعی را متهم به سیاهنمایی کرده و واکنشهای تندی از خود نشان میدهند در واقع آب به آسیاب دشمنانی میریزند که قصد بهرهبرداری سیاسی و تاختن به سیاستهای کلان کشور را دارند.
به جرات میتوان ادعا کرد که سینماگران اجتماعی نه تنها در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا، اپو.یسیونهای نظام شناخته نمیشوند و آثارشان نیز در حوزه فیلمهایی با معنای مخالفت با حکومت دستهبندی نمیشود. گونه فیلمهای سیاسی تنها گونهای از سینمای جهان به شمار میآید که در آن سینماگر نسبت به سیاستهای کلان یک حکومت اعتراضات خود را به تصویر میکشد. در واقع لطمه برخی از این قبیل واکنشها بسیار بیشتر از متن و موضوع خود فیلم بوده و گاه باعث شده تا برخی سینماگران رفتارهایی از خود بروز دهند که شایسته آنان نیست.
چهارم) آنچه در این میان باید به آن توجه داشت به آن دسته از فیلمهایی بازمیگردد که خارج از چارچوب ضوابط و مقررات سینمای ایران به تصویر درآمده و در جشنوارهها به نمایش گذاشته میشوند. این آثار را میتوان در ۲ گروه دستهبندی کرد، نخست آثاری که در خارج از ایران توسط کارگردانانی چون مخملباف، نادری و مشکینی که جلای وطن کردهاند، ساخته میشوند که تکلیفشان روشن است. این آثار هیچ ربطی به سینمای ایران نداشته و رسانهها موظف به روشنگری در قبال آنها هستند. عنکبوت مقدس آخرین نمونه از این دسته آثار است که سازمان سینمایی و رسانه های داخلی واکنش مناسبی در قبال آن داشتند.
دسته دوم به آثاری بازمیگردد که بدون اخذ مجوزهای لازم تصویربرداری شده و یا بهرغم داشتن مجوز ساخت، بدون اخذ مجوزهای لازم در جشنوارهها حضور پیدا میکنند. بیشک سازمان سینمایی در مواجهه با چنین اقداماتی باید از تمامی ابزار و امکانات قانونی خود استفاده کرده و از رفتارهای مغایر با قانون جلوگیری به عمل آورد.
اما به باور نگارنده چنانچه نگاه جامعه و رسانهها به فیلمهای اجتماعی تغییر یافته و از متهم کردن فیلمهای انتقادی تحت عنوان فیلمهای مخالف نظام، پرهیز کنند نه تنها شرایط برای اعمال نظارت صحیح و دقیق سازمان سینمایی فراهمتر میشود بلکه از بسیاری از جوسازیهایی که هر ساله شاهد آن هستیم جلوگیری به عمل میآورند.
به هر حال حضور در جشنواره های خارجی فرصت مغتنمی برای سینمای ایران است که نمی توان نسبت به آن بی توجه بود اما به حداقل رساندن تهدیدهای احتمالی سیاستی است که با تدبیر صورت خواهد پذیرفت.