آزمون سخت سازمان سینمایی
نخست) نخستین فیلم تاریخ سینمای کودک ایران، فیلم «بیم و امید» ساخته گرجی عبادیا است که در فروردین ماه سال ۱۳۳۹ اکران شد. فیلم داستان دختر کوچکی است که برای رسیدن به داروخانه و تهیه داروی پدر بیمارش، مسافت بسیار زیادی را طی میکند. دکتر که داروی اشتباهی به دختر داده، پس از متوجه شدن، برای یافتن دختر به هر دری میزند. «موش و گربه» به کارگردانی پرویز اوصانلو نیز نخستین انیمیشن سینمای ایران است که در همان سال ساخته شد.
سینمای ایران تا سال ۱۳۴۵ اگر چه موفق به تولید فیلم شاخصی در عرصه سینمای کودک و نوجوان نشد لکن با تشکیل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و توسعه فعالیتهای کانون در امور مربوط به کودکان در آبان ۱۳۴۵، میزبان نخستین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان شد، جشنوارهای که در آن ۱۱۱ فیلم از ۲۵ کشور به نمایش در آمد.
با تاسیس مرکز سینمایی کانون پرورش فکری در سال ۱۳۴۹، کانون خیلی زود موفقیتهایی را به ثبت رساند. فیلمهای “سفر”، “گلباران” و “سیاه و سپید” از ساختههای این مرکز در هفتمین فستیوال فیلم که در آبان ۱۳۵۱ برگزار شد، جوایزی دریافت کردند. پیش از این ناصر تقوایی جایزه نخست جشنواره فیلم ونیز و جشنواره فیلم سانفرانسیسکو را برای فیلم “رهایی” دریافت کرده بود. عباس کیارستمی نیز که در آن زمان به استخدام کانون پرورش فکری درآمده بود در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه “نان و کوچه” و در سال ۱۳۵۳ فیلم “مسافر” را ساخت.
از مهمترین فیلمهای سینمای کودک در قبل از انقلاب میتوان به فیلمهای “سازدهنی” ساخته امیر نادری، “عمو سیبیلو” ساخته بهرام بیضایی، “شهر قصه” ساخته منوچهر انور و “ماه پیشونی” ساخته اسماعیل کوشان اشاره کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای ایران نیز دچار تحولات شگرفی شد. فضای جامعه به نحوی بود که از سینما استقبالی نمیشد اما سخنان رهبر انقلاب مبنی بر آنکه “ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم”، شعله امید را در دل سینماگران برافروخت و تلاش برای ساخت فیلم با محوریت انقلاب و مبارزه با ستم آغاز شد به نحوی که با پشتیبانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، داریوش مهرجویی نخستین فیلم بلند سینمای کودک خود را در سال ۱۳۵۹ با عنوان “حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق” تولید کرد.
با شروع به کار بنیاد سینمایی فارابی و حوزه هنری در کنار کانون پرورش فکری، ساخت فیلم در ایران از سال ۱۳۶۰ جان تازهای گرفت. در سال ۱۳۶۱ هم زمان با برگزاری نخستین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، بخش سینمای کودکان و نوجوانان راهاندازی میشود که نشان از اهمیت دادن دستاندرکاران و مسئولان فرهنگی به موضوع کودک و نوجوان دارد. فیلم عروسکی “ابراهیم در گلستان” ساخته ایرج امامی در این جشنواره به نمایش درآمد.
فیلم “دونده” ساخته امیر نادری از جمله شاخصترین آثار کودک و نوجوان (۱۳۶۳) پس از انقلاب است که توانست توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کند. فیلم بهرغم درخشش در جشنوارههای جهانی (جایزه بزرگ هفتمین جشنواره سه قاره نانت فرانسه) با بیمهری منتقدان سینمایی کشور مواجه شد.
فیلم “اولیها” ساخته کیارستمی (۱۳۶۴)، “شهر موشها” محمدعلی طالبی و مرضیه برومند (۱۳۶۴) و “باشو غریبه کوچک” بهرام بیضایی (۱۳۶۴) از جمله شاخصترین فیلمها با موضوع کودک و نوجوان بود که در دهه ۶۰ انقلاب ساخته شد. روند تولید فیلمهای باارزش با موضوع کودک و نوجوان همچنان ادامه مییابد به نحوی که کیارستمی در سال ۱۳۶۵ فیلم درخشان “خانه دوست کجاست” و ابراهیم فروزش فیلم “کلید” را تولید میکنند.
تلویزیون دیگر نهادی است که به قافله موفق تولیدات سینمای کودک و نوجوان میپیوندد. “رابطه” به کارگردانی پوران درخشنده و تهیهکنندگی شبکه اول سیما در همان سال تولید میشود.
در پی استقبال مردم و همچنین جشنوارههای داخلی و خارجی از فیلمهایی با موضوع کودک و نوجوان، در سال ۱۳۶۶ دو فیلم کودک در بخش خصوصی سینمای ایران با عنوان “شیرک” به کارگردانی داریوش مهرجویی و تهیهکنندگی مسعود کیمیایی و “پرنده کوچک خوشبختی” به کارگردانی پوران درخشنده و تهیهکنندگی سیروس تسلیمی کلید خورد. فیلم “گلنار” ساخته کامبوزیا پرتوی محصول سال ۱۳۶۸ با فروش بسیار بالای خود برگ زرین دیگری را در دفتر سینمای کودک و نوجوان ثبت کرد. روند صعودی سینمای کودک با تولید فیلم “دزد عروسکها”، “شنگول و منگول”، “پاتال و آرزوهای کوچک”، “گربه آوازه خوان”، “مدرسه پیرمردها”، “سفر جادویی” و “بدوک” همچنان ادامه داشت.
با توجه به این مهم که سینمای کودک و نوجوان به واسطه جنبههای تربیتی و تاثیرگذاریاش بر تربیت نسلهای بعدی انقلاب همواره مورد توجه مسئولان فرهنگی بود، جشنواره فیلم کودک و نوجوان برای نخستین بار از سال ۱۳۷۰ به صورت مستقل از جشنواره فیلم فجر برگزار شد تا بتواند دایره نفوذ و تاثیرگذاری خود را افزایش بخشد اگر چه در این میان نمیتوان از این واقعیت عبور کرد که جشنواره فجر از همان دورههای ابتدایی خود با ایجاد بخش جانبی برای فیلمهای کودک و نوجوان و جدیتر شدن داوری آثارش باعث رونق دو چندان سینمای کودک و نوجوان شده بود.
با نگاهی به نمودار فراز و فرود سینمای کودک طی دو دهه پس از پیروزی انقلاب، مشهود است که سال ۱۳۷۶ دوره سقوط این گونه سینمایی است. از این سال به بعد اگر چه گهگاه شاهد تولیدات ارزشمندی در حوزه کودک و نوجوان بودهایم لکن تعداد تولیدات بیارتباط با کودک و نوجوان که تابلوی سینمای کودک را یدک میکشیدند بسیار بیشتر از تولیدات فاخری بود که نام سینمای ایران را پر آوازه کرده بود.
دوم) مروری بر تاریخچه شکلگیری و گسترش سینمای کودک و نوجوان نشان میدهد که سینمای کودک و نوجوان از همان ابتدا مورد علاقه جریانهای نخبهگرای فیلمسازی همچون کیارستمی، بیضایی؛ نادری و پس از آن پوراحمد، اصلانی، مجیدی، میلانی، هنرمند و … در ایران بود، فیلمسازانی که میتوانستند با زبان ساده مفاهیم عمیق انسانی را برای کودکان و نوجوانان بیان کنند، موضوعی که باعث شده بود تا سینمای کودک ایران خیلی زود مرزهای ایران را درنوردیده و نام خود را جهانی کند.
امروز پس از گذشت بیش از ۴۰ سال از عمر سینمای کودک و نوجوان در دوران انقلاب آیا میتوانیم ادعا کنیم که همچنان در دوران اوج شکوفایی سینمای کودک آنگونه که در دهههای ۶۰ و ۷۰ بودیم، قرار داریم؟ چاره چیست؟ چگونه میتوان سینمای کودک و نوجوان را بار دیگر در قله دید؟
به نظر میرسد برای رسیدن به یک پاسخ دقیق باید به چند عامل توجه داشت. نخست آنکه با توجه به اینکه کانون پرورش فکری و بنیاد سینمایی فارابی به عنوان متولیان اصلی حمایت و تولید فیلمهای کودکان و نوجوانان در آن سالها، موجبات رونق و گسترش این گونه سینمایی را فراهم آورده بودند، چندان بیراه نیست اگر عملکرد این دو نهاد در دو دهه اخیر را مورد ارزیابی قرار دهیم. اگر چه در این میان بحث اکران آثار سینمای کودک نیز که در حوزه اکران سینماها قرار دارد به نوبه خود بسیار با اهمیت است.
در خصوص عملکرد دو نهاد فارابی و کانون پرورش فکری شاید بتوان به ایستایی این دو نهاد در دو دهه گذشته اشاره کرد. در ایجاد این ایستایی عوامل مختلفی دخیل هستند که از مهمترین آنها میتوان به هماهنگ و بهروز نبودن برنامهها و سیاستگذاری آنها با شرایط کشور اشاره کرد. بیشک چنانچه سیاستگذاریها و برنامههای نهادهای مهمی چون فارابی مطابق و منطبق با اوضاع و شرایط جامعه نباشد، امورات فرهنگی و از جمله سینما نه تنها در مسیر رشد و ارتقاء حرکت نخواهد کرد بلکه سیر قهقرایی در پیش خواهد گرفت. به نظر میرسد که تصمیم هوشمندانه مسئولان جدید سازمان سینمایی در به روز رسانی سیاستها و برنامههای بنیاد سینمایی فارابی در همین راستا شکل گرفته است. تصمیمی که پیش از این باید گرفته میشد تا شاهد خسارتهای معنوی به وجود آمده نبودیم.
معضل اکران فیلم در سینمای ایران، سینمای کودک و نوجوان را نیز بینصیب نگذاشته و به یکی از مهمترین عوامل افول این گونه سینمایی در دو دهه اخیر تبدیل شده است. اگر چه در ۳ سال نخست دهه ۹۰ اتفاقات خوشایندی در عرصه اکران فیلمهای کودکان رخ داد اما کمتوجهی مسئولان سینمایی به اکران مناسب فیلمهای کودکان در سالهای بعد و عدم حمایت و پشتیبانی مناسب از سازندگان فیلم کودک، مجددا شعله امید ایجاد شده را خاموش ساخت تا آنجا که کمتر تهیهکنندهای میل به ساخت فیلم با موضوع کودک و نوجوان در خود احساس کرد.
با توجه به این مهم که حمایت سازمان سینمایی نقش به سزایی در ترغیب و تشویق سازندگان فیلم کودکان دارد، توقع میرود که مسئولان جدید سازمان سینمایی که دغدغه اصلی خود را توجه به زیرساختهای فرهنگی و عدالتمحوری در این عرصه معرفی کردهاند بایستی در این خصوص توجه و همت ویژهای از خود نشان دهند.
“تامین مالی جمعی فیلمهای سینمایی” که توسط مسئولان بنیاد فارابی مطرح و در حال اجرایی شدن است چنانچه با یک برنامهریزی دقیق و البته بلند مدت همراه باشد، بیشک میتواند در باز کردن گره کور سینمای کودک و نوجوان تاثیرگذار باشد. البته در این میان نباید از طرح ساخت سالنهای سینمایی در سراسر کشور، غافل شد چرا که افزایش سالنها بیشک میتواند در رونق بخشیدن به چرخه سینما و البته فیلم کودک و نوجوان تاثیرگذار باشد.