سینما

یاغی و مستوران روی کاکل دهه هفتادی‌ها

این مساله، نوید بروز نسلی جدید از فیلمنامه‌نویسان را می‌دهد که قادرند فضایی تازه در خلق قصه‌های متفاوت ایجاد کنند.

مستوران؛ نگاهی نو به قصه های کهن

یاغی و مستوران روی کاکل دهه هفتادی‌ها

«مستوران» داستانی کهن دارد و قصه اش برگفته از حکایت های ایرانی است. با این حال مخاطب با داستانی تر و تازه مواجه شد. فائزه یارمحمدی و یزدان کاظمی، مسائل روز (از جمله آن چه بعد از کرونا در جهان گذشت) را وارد قصه کردند و همین مشابهت سازی بر جذابیت قصه افزود. مواردی چون «دوال پا»،«شهر کوتاه قامتان»، «سمیرغ»، «سحر و جادو» و … نیز رنگ و بویی امروزی گرفت. برگ برنده این دو نویسنده جوان را می توان در روایت شسته رفته یک قصه، شخصیت پردازی های دقیق و نیز دیالوگ های دلنشین جستجو کرد. از همان قسمت اول، قلاب قصه مخاطب را گیر انداخت و تا پایان با خود همراه کرد. تعدد داستان ها، مانع از تشتت روایت و گیج شدن مخاطب نشد.

نکته دیگری که نباید از یاد برد سختی و حساسیت دیالوگ نویسی، آن هم برای یک قصه کهن است. نویسندگان اما ضمن وفاداری به کلامی مبتنی بر اصول ادبی، گرفتار پیچیده گویی نشدند و مخاطب با هر سطحی از دانش، دیالوگ ها را درک می کردند. اهتمام به شعر و جمله های ادبی، علاوه بر ایجاد تفاوت، یک ارزش مضاعف دیگر هم دارد و آن آشنا کردن گوش مخاطب با یک گنجیه ارزشمند است.

بازخوانی نظرات عوامل «مستوران» نشانه ای است از اهمیت کار نویسندگان سریال. مثلا محمدرضا سرشار نویسنده و منتقد با سابقه در مصاحبه ای گفته، یکی از دلایل پذیرش همکاری با سریال در مقام راوی، قصه خوب آن است:«همان اوایل کار چند قسمت آماده شده را دیدم حس کردم سریال در سطح پایینی نیست.»

مشابه چنین صحبتی را می توان در کلام بازیگرانی چون رویا میرعلمی و رسول نقوی یافت. نقوی گفته:« با نویسندگان سریال آشنایی نداشتم و تصویر ذهنی‌ام این بود که شاید کسانی فیلمنامه را نوشته‌اند که نویسندگان بنامی هستند و من توفیق آشنایی با آن‌ها را نداشته‌ام. اما بعد که متوجه شدم از نسل جوان هستند، اتفاقا بیشتر استقبال کردم. به دلیل اینکه نوع نوشتار و نوع قصه‌پردازی‌شان بسیار خوب بود.»

فایزه یارمحمدی متولد سال ۷۳ و یزدان کاظمی متولد سال ۷۷ است. 

ترکیب موفق یاغی

یاغی و مستوران روی کاکل دهه هفتادی‌ها

شکلی دیگر از موفقیت نویسندگان جوان را می توان در سریال خانگی «یاغی» دید. محمد کارت علاوه بر کارگردانی، در نگارش فیلمنامه با پدرام پورامیری و حسین دوماری همکاری داشته است.  این دو نویسنده، فعالیت هنری شان را با هم شروع کردند و خیلی زود طعم شیرین موفقیت را چشیدند.

فیلم های «قنات شهر خاموش»، «سکوت کن» ، «ایوب» و «نسبت خوبی» خبر از استعدادهای تازه می داد و نام سازندگان را در محافل مختلف سر زبان ها انداخت. «جان‌دار» نخستین فیلم سینمایی این دو در مقام نویسنده و کارگردان است که در جشنواره سی و هفتم فجر تحسین مخاطبان را به همراه داشت و در بخش نگاه نو نامزد دریافت سیمرغ بهترین فیلم شد.

در کارنامه آن ها فیلم «ما همه با هم هستیم» دیده می شود که البته در گیشه شکست خورد. نقطه اتصال این دو با محمد کارت، «شنای پروانه» است که هر سه به طور مشترک فیلمنامه این فیلم را نوشتند و برای آن نامزد دریافت سیمرغ فجر شدند.

پدرام پورامیری و حسین دوماری در جشنواره سی و هشتم فجر، نماینده دهه هفتادی ها بودند و عنوان «جوان‌ترین فیلمسازان سینمای ایران» را یدک کشیدند. طبعا بخشی از موفقیت «شنای پروانه» و «یاغی» نگاه تازه ای است که دوماری، پورامیری و کارت به عنوان هنرمندان نسل نو به دو اثر دارند. «یاغی» شمایلی تازه از قهرمان را معرفی کرده و نشان داده اگر به فیلمسازان جوان فرصت داده شود، آن ها اتفاق های مهمی رقم می زنند. این تجربه ای است که پیش تر در سینما و تلویزیون تجربه شد و حالا وجهی دیگر از آن عیان شده است.

نویسندگان جوان با موفقیت های خود نشان دادند صاحب پیشنهادهایی تازه برای فیلم و سریال سازی هستند. نکته جالب درباره نویسندگان «مستوران» و «یاغی» مساله ای به نام «کار گروهی» است. چیزی که متاسفانه در کشور ما به ندرت یافت می شود. این ویژگی در کنار استعداد ذاتی آن ها در دراز مدت می تواند منجر به خلق آثار متفاوت شود.  

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا