«مانش» متفاوت از تئاترهای تجاری مُد امروز است/ نمیتوانم به موضوعی که کشورم درگیر آن است نپردازم
به گزارش خبرنگار تئاتر بارز نیوز؛ نشست رسانهای نمایش «مانش» با حضور کیومرث مرادی، کارگردان؛ فرشاد فزونی، آهنگساز؛ مهدی حسینینیا، نازنین کریمی بازیگران این اثر و محمد قدس مجری طرح این نمایش؛ عصر چهارشنبه (۱۵ تیرماه) در پردیس تئاتر شهرزاد برگزار شد.
کرونا؛ حسرت اجرای عمومی را طی سالهای اخیر بر دلم گذاشت
کیومرث مرادی در ابتدای این نشست گفت: آخرین نمایشی که آنرا در قالب اجرای عمومی به صحنه بردم، «مرغ دریایی من» اثر چخوف بود و بعد به دلیل کرونا تنها در سال ۱۳۹۹ آن هم برای جشنواره تئاتر فجر «اژدهاک» بیضایی را تولید کردم. نمایش در جشنواره اجرا شد اما حسرت اجرای عمومی به دلیل استمرار موج کرونا در دلم مانده بود. تا اینکه مانش را به دست گرفتیم.
وی ادامه داد: جای آقای پیام لاریان اینجا خالی است که نمایشنامه اهالی کاله را بر اساس ماجرای واقعی از زندگی تعدادی از مهاجران نوشت و من بر اساس آن متن با حضور لاریان این متن را بازنویسی کردم.
یکی از چالشهای بزرگ نسل من مهاجرت است
این اثر اصلا تئاتر تجاری نیست، این تریلوژی در مانش در سن ۵۱ سالگی من کار میشود و شبیه تئاترهایی که در کشور مد است نیست
مرادی درباره پرداختن به موضوع مهاجرت در کارهایش که در این کار نیز محور قرار گرفته، خاطرنشان کرد: «شهر بدون آسمان» اولین اثرم با این موضوع بود که در آوینیون و کشورهای فرانسه و آمریکا با بازی بازیگرانی که خودشان مهاجر بودند اجرا شد. بعد «نامههایی از خاورمیانه» بود که اولین بار خارج از ایران اجرا شد و وقتی به ایران برگشتم در دو سالن متفاوت اجرا رفت. عنصر مهاجرت همیشه برایم مهم و سوال برانگیز بوده که چرا انسان در جایی که هست خوشحال نیست.
وی افزود: مهاجرت، موضوع جهانی و امروز تئاتر جهان و امروز ما است. واقعیت بزرگ این است که بخشی از جهان امروز ناآرام است و انگار مردمان تمام سرزمینها دنبال راهی برای رسیدن به آرامش هستند. گو اینکه این سفر قصههای زیادی دارد. قصههای متفاوتی از سوی رماننویسان بزرگ درباره این موضوع نوشته میشود و شخصا نمیتوانم به موضوعی که کشورم درگیر آن است نپردازم. یکی از چالشهای بزرگ نسل من مهاجرت است.
این کارگردان در ادامه بیان کرد: واقعیت این است که امروزه با جهان ناآرامی در حوزه اقتصادی و سیاسی مواجه هستیم و آدمها در نقاط مختلف به دنبال جایی هستند که به آرامش برسند. این اثر اصلا تئاتر تجاری نیست، این تریلوژی در مانش در سن ۵۱ سالگی من کار میشود و شبیه تئاترهایی که در کشور مد است نیست. این اثر سعی میکند با مخاطب خود داستان مستقلی را تعریف کند.
من با مهاجران در کمپ پناهندهها زندگی کردم
مرادی در پاسخ به پرسشی انتقادی نسبت به نگاه مطرح شده درباره مهاجرت توضیح داد: سال ۱۳۸۸ از ایران مهاجرت کردم؛ البته به خاطر درس خواندن اما فقط درس خواندن نبود. امروزه در هیچ کجای دنیا هیچ آدمی نمیتواند از این کلمه استفاده کند. هر مخاطبی که این نمایش را ببینید به عمق تلخ قصه آدمهای این نمایش که یکی از آفریقا، اندونزی و افغانستان است پی میبرد.
حقیقت تلخی است که باید بپذیریم این جهان انسان را دچار سرگردانی کرده و این افسردگی و تلخی برای من قابل درک استمرادی افزود: شاید بسیاری از شما تصویر بامزه آدمهای در حال مهاجرت روی قایق را دیده باشید ولی من با این آدمها در کمپ پناهندهها زندگی کردم و قصههای زیادی از آنها میدانم. شاید این نمایش داستان تلخ امروز ما و همه دنیاست. وقتی میگویم ما، چون ما هم جزیی از این جهان هستیم و نمیتوانیم خودمان را از آن جدا کنیم. من آدمی هستم که دهه ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ را دیدهام و قبلا با مشکلات امروز در دهههای ۶۰ و ۷۰ روبرو شدهام.
این کارگردان تصریح کرد: این جمله باور من است که معتقدم جهان باید حالش خوب شود. این حقیقت تلخی است که باید بپذیریم این جهان انسان را دچار سرگردانی کرده و این افسردگی و تلخی برای من قابل درک است. من به عنوان معلم تلاش میکنم که حال نسل بعد از خودم را بهتر کنم.
وی همچنین درباره داستان پرداخته شده در این نمایش توضیح داد: این نمایش داستان سه آدم و سرگذشتشان از ابتدا تا رسیدن به کانال مانش است. قصههای آدمها جهان شمول است و درام از عواطف و احساسات آنها شکل میگیرد.
مخاطب امروزی خودش را در کار میبیند
مرادی در ادامه با ارجاع به متن نمایش «مانش» گفت: دیالوگ محبوبم در این نمایش این جمله است که از زبان یکی از کاراکترها بیان میشود: «ترسناک است که آدم در کشور خودش به فکر نجات باشد». این فکر نجات از کجا ناشی میشود؟ یکی از مضمونهای اصلی قصه ما این است. دیالوگ دیگری در قصه وجود دارد که میگوید: «بعضی مواقع فکر میکنم خیلی از آدمها به نقطهای میرسند که نمیدانند چرا میخواهند از مرز رد شوند؟»
مرادی درباره اینکه چرا یکی از کاراکترهای داستان نمایش ایرانی نیست، بیان کرد: متن اولیه این نمایش به قلم پیام لاریان بر اساس یک اتفاق واقعی در سال ۲۰۱۶ است که روایتی از حمله پلیس به کمپ جنگل و آوارههای افغان و سوری و… در کاله فرانسه است.
وی ادامه داد: اگر میخواستیم به حقیقت قصه نزدیک شویم، نمیتوانستیم کاراکتر ایرانی را وارد کنیم. مانش برای من یک اجرای بزرگتر است؛ حتماً مخاطب امروزی خودش را در کار میبیند. اما فکر کردم به حقیقت اتفاق افتاده در کمپ جنگل فرانسه پایبند بمانم.
تئاتر الگو چگونه محقق میشود؟
آقای سمندریان همیشه میگفت ما تئاتر الگو نداریم؛ تئاتری که دولت برایش بودجه و هزینه بگذارد؛ نه اینکه بخش خصوصی با فشار زیاد مواجه شودمرادی در بخش دیگری از این نشست درباره اینکه چرا نمایش آژدهاک اجرای عمومی نمیرود، اظهار داشت: چندین و چند بار با مدیر پیشین تئاترشهر صحبت کردیم. زمانی مدیر یک مجموعه از شما دعوت میکرد تا کارتان را آنجا اجرا کنید و این نشان میداد که کار را دیده است. اما با پروسه عجیبی مواجهیم که بعد از چند بار مراجعه حس میکنی در حال تحقیر شدن هستید.
وی خاطرنشان کرد: آقای سمندریان همیشه میگفت ما تئاتر الگو نداریم؛ تئاتری که دولت برایش بودجه و هزینه بگذارد؛ نه اینکه بخش خصوصی با فشار زیاد مواجه شود. نقش ادارهکل هنرهای نمایشی در سامان دادن به تئاتر برای گسترش فرهنگ میان مردم چیست؟ چطور باید تئاتر الگویی که قرار است مخاطب را به خود جلب و آثاری تولید کند که راهگشای کشور باشد شکل گیرد؟ اکنون نگاه روزمرهای حاکم است و باید برای اجرا فرمهای زیادی پر کنید و بروکراسی طولانی مدتی را طی کنید تا بتوانید در تئاترشهر اجرا کنید.
رسالت تئاتر؛ وا داشتن مخاطب به تفکر است
نمایش مانش حرف مهمی برای گفتن دارد. به صورتی که بعد از دیدن نمایش، مخاطب کمی فکر میکند و این برای من یعنی تئاترمهدی حسینینیا بازیگر این اثر نمایشی نیر در این نشست گفت: سال ۹۸ آخرین تجربهام در تئاتر در نمایش گریزلی بود و بعد از آن کرونا مانع کار شد. اکنون که بعد از مدتها به فضای تئاتر برگشتیم، همگی دوست داریم اتفاق خوبی را رقم بزنیم.
وی ادامه داد: نکته مهم در این نمایش این است که حرف مهمی برای گفتن دارد. به صورتی که بعد از دیدن نمایش، مخاطب کمی فکر میکند و این برای من یعنی تئاتر. رفتن و پشت سر گذاشتن چیزها و آنچه در طول مسیر به تو میگذرد و دستاوردی که خواهی داشت همیشه برایم دغدغه است.
نازنین کریمی دیگر بازیگر این نمایش درباره نقش خود در این نمایش گفت: مهاجرت بخش غمانگیزی از زندگی انسانهاست، که اگر تصمیم گرفتند به آن عمل کنند، اتفاق جالبی نیست.
فروش میلیاردی نمایشها؛ فینفسه اتفاق بدی نیست
نباید کاری کنیم که تئاتر و فرهنگ دنبال چیزی بدوندفرشاد فزونی آهنگساز نمایش مانش در ادامه این نشست با بیان آنکه این سومین همکاری من با آقای مرادی است به تبلیغات میلیاردی شدن نمایشها اشاره کرد و گفت: اصلا چیز بدی نیست که یک تئاتر میلیاردی شود اما زمانی بود که سوال ما از هم این بود که تئاتر فلانی چطور است؟ خوب است یا نه؟ اما الان سوال این است که تئاتر فلانی میفروشد یا نه؟ متاسفم که امروز این اتفاق افتاده.
وی تصریح کرد: کشوری که فرهنگ برایش مهم است اجازه نمیدهد تئاتر دنبال مخاطب بیفتد. دولت باید برای فرهنگ خرج کند نه اینکه مخاطب تعیین کند فرهنگ چطور باشد. نباید کاری کنیم که تئاتر و فرهنگ دنبال چیزی بدوند.