همه میدانستند که جدیترین گزینه باشگاه بین مربیان ایرانی از لحظه قطعی شدن جدایی فرهاد مجیدی از استقلال، جواد نکونام است، اما ماجرا جور دیگری رقم خورد.
اساسا حضور روی نیمکت آبیها یکی از اهداف بلندمدت نکونام بود و چه بسا پیوستن او به استقلال در سالهای پایانی دوران بازیاش هم با همین فلسفه اتفاق افتاد. در نتیجه این از هر جهت یک موقعیت مناسب برای جواد بود تا به مراد دلش برسد.
باشگاه هم پیشنهادش را به نکونام ارائه داد. این پیشنهاد وجاهت حرفهای هم داشت؛ چرا که جواد ۲ جام قهرمانی در حذفی و سوپرکاپ بهدست آورده و در مسیر نیل به آنها ۲ تیم بزرگ کشور یعنی استقلال و پرسپولیس را شکست داده است.
در چنین فضایی تلاش استقلال برای جذب نکونام آغاز شد. شرایط در روزهای اول طوری بود که هر ساعت انتظار میرفت خبر عقد قرارداد رسمی بین دوطرف اعلام شود، اما بهتدریج بین استقلال و نکونام فاصله افتاد و نهایتا کار کشید به جایی که جواد با انتشار یک بیانیه دلایلش برای رد پیشنهاد آبیها را اعلام کرد. او نوشت که به پروژهاش در فولاد متعهد است و در زمانی دیگر برای کمک به استقلال خواهد آمد.
اظهارات نکونام، واکنشها و بازتابهای متفاوتی پیدا کرد. با این حال در یک نگاه کلی میتوان گفت او سنجیده عمل کرد و نخواست بلیتش برای سرمربیگری در استقلال را در چنین شرایطی بسوزاند. به هرحال این تیم فصل گذشته قهرمان شده و توقعات از آن بالاست. در نقطه مقابل رقبا برای جبران ناکامی پارسال با تلاش بیشتری وارد میدان خواهند شد. این یعنی کسب موفقیت در فصل آتی اصلا کار راحتی نیست و به این آسانیها نمیتوان رضایت هواداران را جلب کرد. برداشتن یک گام اشتباه هم ممکن است برای همیشه به رؤیای آبی رنگ نکونام پایان بدهد؛ شبیه اتفاقی که برای محمود فکری رخ داد. در نتیجه او تصمیم گرفت پایگاهش در فولاد و نزد هواداران این تیم را حفظ کند و حضور در استقلال را به تأخیر بیندازد.