سینما

شما به دیدن نمایش پروین نیامده‌اید، شما به دیدن خود آمده‌اید

آرزویی که از نمایش روز عقیم در سال ۹۶ شروع شد اما متاسفانه عملی نشد و به نمایش چشم به راه میرغضب در سال ۹۸ رسید و حالا پس از سه سال به پروین.پروینی که پس از نوشتنش در شرایطِ سخت و دشوارِ پس از چشم به راه و آن بیماری همه‌گیر، دوسه بار میان اجرا شدن و نشدن آمد و رفت کرد و هربار میلِ من به نشدنش بیشتر بود.

اما گویا روح و روان پروین اعتصامی، آن شاعرِدردمند و رنج‌شناس و انسان‌خواه، چنین خواست که نخستین نمایشی که بایسته و شایسته‌ نام و افکار بلندش باشد توسط من به روی صحنه رود.

خواستی کوچک از انسانی بزرگ که پیمان و تعهدِ تئاتری‌ام بود برای چنان انسانی. انسانی که شباهت رنج‌ها و اندوه‌هایش به خود را چنان نزدیک احساس کردم که خود را در نمایش‌نامه به جای او گذاشتم و در حقیقت، خود رانوشتم در آئینه‌ پروین اعتصامی. خودی که پروینش نام نهادم، پروینی که هر نویسنده و شاعر و هنرمند خسته‌ دیگری هم می‌تواند جای او باشد، خسته از روزگار، خسته از آدم‌ها، خسته از همه چیزی که مانعِ انسان بودن و انسان شدن و انسان ماندن در جامعه‌ای است که روزی هزار و یک پروین را به مرز جنون و ویرانی و مرگ می‌کشاند و ناامید می‌کند و آرزوی خاموشی و فراموشی را چون خاری سوزنده در جان و روانِ او می خلاند.

شما به دیدن نمایش پروین نیامده‌اید، شما به دیدن خود آمده‌اید

شما به دیدن نمایش پروین نیامده‌اید، شما به دیدن خود آمده‌اید. خودی که نامش پروین است یا هر نام دیگری. پروینی که تماشا شدن را دوست نداشت اما بزرگ‌ترین تماشاگر رنج‌های انسانی در دیوانِ اشعار جاویدانِ خود بود. روح و روانش شاد و یاد و خاطرش جاویدان.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا