مهدی اخوان لنگرودی شاعر ترانه “گل یخ” درگذشت
«مهدی اخوان لنگرودی» که باید او را خالقِ یکی از ماندگارترین ترانههای آلترناتیو راک ایران (گل یخ) دانست، سرانجام پس از یکماه دست و پنجه نرمکردن با عارضهی مغزی در بیمارستانی در غربت جان سپرد. «کوروش یغمایی» بعد از فقدانِ یارِ دیرینش نوشت: «بهار از دستای من پر زد و رفت … ارباب پسر هم از میان ما رفت.»
زمانی که این ترانه سروده شد،«یغمایی» سرپرست موزیک راک دانشگاه بود و گروه موزیک «رایچرز» را تشکیل داده بود و البته هنوز فارسی نمیخواند. گل یخ را اما خواند و گرفت و همه شنیدند. در واقع آلبومی به همین نام، اولین آلبوم او بود که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد. بسیاری بر این اعتقاد هستند که این اثر به همراه حجم خالی یغمایی را به دوران حرفهای موسیقیاش وارد کرد.
او خودش دربارهی خلقِ این ترانه گفته، ترانه را در دانشگاه ملی و وقتی نوشته است که فرزند سه سالهٔ برادرش که همراه او در دانشگاه بود گریه میکرد و «اشکهایش مثل یک ستاره از چشمهایش بیرون میزد» و او سرود: «غم میون دوتا چشمون قشنگت لونه کرده/ شب تو موهای سیاهت خونه کرده» «لنگرودی» بعدتر «گل یخ» را به دوست و هم دانشگاهی خود، کورش یغمایی داد و او خواند و به یکی از هیتترین قطعاتِ آن زمان بدل شد.
او خاطرهی آن ترانه را چنین نقل کرده است: «در دانشگاه با «کورش یغمایی» و «هومان داریوش» (برادر هژیر داریوش کارگردان معروف سینمای ایران) هر سه در یک کلاس، درسهای «جامعهشناسی» را بلغور میکردیم و هر کداممان به زمزمهای از هنر، دل خوش. «هومان» پیانو میزد، کورش گیتار که ناگهان سهتایی تصمیم به ساختن شعری و آهنگی و ترانهای گرفتیم. تابستان داغ بود. از پلههای «دانشگاه ملی» سابق به سوی کلاس میرفتم. به ناگهان چشمهای سیاه زغالینی را به یاد آوردم که ستاره اشکها از تاریکی مژههایش میپرید، یادآوری آن چشمها مرا روی همان پلهها نشاند. برای خودم «غریبی» کردم. ترانه «گلیخ» در همان ثانیهها و دقیقههای بسیار کوتاه، تمام درونم را گرفته بود.»
از سرودن تا انتشارِ «گل یخ» بیش از یک سال طول کشید. «کوروش یغمایی» خود موسیقی این ترانه را نوشت. او قصد نداشت که خود این قطعه را بخواند و دنبال خوانندهای میگشته که به پیشنهاد «لنگرودی»، خودش آن را به اجرا درمیآورد.
شاعر میگفت: «این شعر، «تنهایی» است که با زهر تلخ مرگ قاطی شده است.» حالا چندین دهه بعد از خلقِ آن ترانه، همچنان «گل یخ» ماندگار و شعرِ نسلهای متعدد شد. خودش میگفت: «شعر گل یخ زمان بسیاری با من زندگی میکرد. هر جا که میرفتم همراهم بود. اما نمیتوانستم آن را از درون خودم بیرون بکشم و ماهیت اصلیاش را عینیت بدهم. لحظههای بسیاری این شعر درونی مرا به خفگی میکشاند. مثل محکوم به مرگی که میبایست اعدام شود به گونهای ابدیت مرا به خود مشغول داشته بود.»
«مهدی اخوان لنگرودی» اما علاوه بر ترانهسُرایی، کتابهای شعر بسیار داشت. نخستین دفتر شعر او با عنوان سپیدار در سال ۱۳۴۵ با مقدمهی «محمود پاینده لنگرودی» چاپ شد. از دیگر آثارش میتوان به چوب و عاج ، آبنوس بر آتش ، خانه ، سالیا و گل یخ اشاره کرد. او همچنین داستاننویس هم بود و کتابهای آنوبیس، درمان، پنجشنبه سبز، ارباب پسر، در خم آهن و چند اثر دیگر را منتشر کرد. از آثار غیر داستانی او چنان که گفته شد «یک هفته با شاملو» «خدا غم را آفرید، نصرت را آفرید» و «از کافه نادری تا کافه فیروز» اشاره کرد.