زندانی مسلمان هم بند خسروگلسرخی: گاهی در بهشت زهرا کنار قبرش می روم و برایش آمرزش می خواهم/ او مارکسیست بود اما دشمن دین نبود

روزنامه شرق به مناسبت سالگرد اعدام خسروگلسرخی زندانی مارکسیست(در سال۱۳۵۲) مصاحبه ای با عزت شاهی(مطهری) انجام داده است.

عزت‌الله مطهری(شاهی) که در بازه زمانی کوتاهی با گلسرخی هم‌سلول بوده است گفت:

*اوایل سال ۱۳۵۲ که من در زندان کمیته مشترک بودم، در یکی از این روزها خسرو گلسرخی را به زندان آوردند و با من هم‌سلول شد. ایشان در آغاز به این علت که تعدادی از دوستانش را دستگیر نکرده بودند، نگران بود که آنها دستگیر شوند و من هر روز می‌دیدم که ناراحتی دارد. می‌دید من هر شکنجه‌ای می‌شوم و شلاق می‌خورم و بدنم زخم است. من را نصیحت می‌کرد که چرا این‌قدر خودت را اذیت می‌کنی، هرکسی خربزه می‌خورد پای لرز آن هم می‌نشیند که من نظرم این بود که ما اعتقادمان این است که باید نسبت به مسائل این‌چنینی ازخودگذشتگی داشته باشیم و خود را فدای مبارزه کنیم و اگر هرکسی دستگیر می‌شود اطلاعاتش را بدهد که در بیرون چیزی برای مبارزه باقی نمی‌ماند. بنابراین ما برای اعتقادات مذهبی و سیاسی حاضر هستیم خود را به کشتن دهیم، اما رفقای ما به زندان نیایند.

* با او بحث‌های زیادی داشتیم و برخورد صادقانه‌ای با هم داشتیم. بحث‌های مفصلی با هم درباره مذهب و آخرت و عدالت و مارکسیسم داشتیم. من به او می‌گفتم ما که به امام حسین معتقد هستیم امام حسین حاضر شد از فرزند شش‌ماهه خود هم صرف‌نظر کند اما از رهبران شما کدام‌یک حاضر هستند چنین کاری کنند؟ یا حضرت علی حاضر بود تمام زندگی خود را به مردم ببخشد.

*آن زمان مقاله‌ای در روزنامه خوانده بودم که نخست‌وزیر شوروی به آلمان رفته بود تا کلکسیون ماشینش را که دو ماشین کم داشت تکمیل کند یا برژنف مزرعه بزرگی در آفریقای جنوبی داشت و فرزندش را به سرپرستی آنجا گذاشته بود با وجود این به گلسرخی گفتم رهبران شما که معتقدید فدای خلق می‌شوند چنین زندگی‌هایی دارند ما در سنت‌های مذهبی و روایت‌ها این را داریم که اگر حتی پیرهن شما یک دکمه غصبی داشته باشد و حق مردم باشد، نماز شما باطل است! ولی رهبران شما چگونه زندگی می‌کنند؟ آنها کلکسیون ماشین را از کجا آورده‌اند؟ جز اینکه با سوءاستفاده از اموال مردم این پول‌ها را جمع کرده‌اند؟

*در دفاعیاتش از حضرت علی و امام حسین به عنوان رهبر خلق‌های جهان یاد کرد و از اسلام دفاع کرد که رئیس دادگاه نیز نگذاشت او حرف‌هایش را بزند و با اعتراض نشست و حکم اعدام به او دادند. زمانی هم که با من هم‌بند بود جزئیات پرونده او را نمی‌دانستم و بعدا شنیدم که قرار بوده در جشن هنر شیراز یک حرکت مسلحانه انجام دهند که دستگیر شدند و برخی از هم‌پرونده‌ای‌های او زیر بازجویی خوب عمل نکردند.

*گلسرخی قبل از اینکه به دادگاه برود یک کت و شلوار مشکی داشت. آن را به من داد و گفت من می‌روم و معلوم نیست برگردم، اگر برگشتم کت و شلوار را به من بده اگر هم برنگشتم مال خودت باشد که بعد از اعدام چون خانواده‌اش را نمی‌شناختم، از طریق ملاقاتی‌های خودم آن کت و شلوار را به بیرون فرستادم تا آن را بشویند و به یک مستحق بدهند تا ثواب آن نثار روح خودش باشد.

*الان هم در قطعه ۳۳ بهشت‌زهرا خاک شده است که در این چند سال چهار دفعه سر قبر ایشان رفته‌ام چون نسبت به مذهب احترام می‌گذاشت و نسبت به برخی از مارکسیست‌ها که ضدمذهب بودند و مذهب را افیون توده‌ها می‌دانستند اما خسرو گلسرخی به مذهب احترام می‌گذاشت و من نیز به خاطر رفتار صادقانه او چند دفعه سر قبر او رفتم و از خدا برای او تقاضای آمرزش کردم. به هر حال او آدم معاندی نبود اما برخی از مارکسیست‌ها معاند بودند و به مذهب و نماز و خدا توهین می‌کردند ولی از گلسرخی توهینی نسبت به مذهب و خدا ندیدم.

۲۱۳۰۲.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا