تصمیم عجیب یک ایرانی مبتلا به اماس
۳۰ سالی میشود که با اماس دست و پنجه نرم میکند و تمام این سالها ورزش را از قلم نینداخته و بعد از صعود به اورست حالا برای اولین بار میخواهد در مسابقه دو ماراتن استانبول شرکت کند.
اماس یکشبه به او حمله کرده و موجب فلجشدن بدنش شده، بینایی و حتی کنترل عضلات مثانه و رودهاش را هم از دست داده است. سال ۷۱ در بیمارستان امام خمینی تشخیص بیماری اماس را برایش دادند. شهلایی آن روز پذیرفت که در این مشکل هیچ دخل و تصرفی نداشته و با شرایطش باید کنار بیاید بنابراین راه تعامل با آن را یاد گرفت. بعد از مدتی عوارض بیماریاش بهبود پیدا کرد اما بخش دیگری از بیماری همراه او باقی ماند و همچنان بعد از سی سال با آن زندگی میکند.
او از همان ابتدا و به توصیه پزشکش ورزش را شروع کرد زیرا به واسطه کورتونتراپی امکان پوکی استخوان بالا بوده و شهلایی باید همیشه عضلات اسکلتی بدنش را قوی نگه دارد. این ورزشکار به دلیل مشکلات جسمی که داشته نمیتوانسته ورزشهایی مثل والیبال یا فوتبال را دنبال کند به همین دلیل ورزش را با دوچرخهسواری شروع کرده و سال ۹۷ هم وارد رشته کوهنوردی شده است.
او بعد از ۲۰ سال فعالیت ورزشی جدی موفق میشود به قلههای «موستاق آتا» به ارتفاع ۷۵۴۸ متر در کشور چین، قله «آیلند پیک» به ارتفاع ۶۱۸۷ متر در نپال و قله «اورست» صعود کند. حالا هم میخواهد دو ماراتن را تجربه کند.
او ادعا میکند به عنوان اولین بیمار مبتلا به اماس میخواهد در مسافت ۴۲ کیلومتر و ۱۹۵ متر ماراتن در استانبول شرکت کند. از انجمن اماس ایران هم پرسوجو کرده که مشخصا گفتهاند بیماری نداشتهاند که با وجود ابتلا به اماس در مسابقات ماراتن شرکت کند. خودش میگوید: «بسیاری از هموطنان ما سابقه خوبی در دو میدانی و ماراتن دارند اما اینکه بیماری باشد که با وجود اماس چنین تجربهای کسب کند، نداشتیم.»
شهلایی سال گذشته در حین دوچرخهسواری تصادف کرده و با وجود آسیبدیدگی و بستری طولانی به ورزش دو میدانی روی آورده است. دو ماهی میشود که میدود: «من اصلا دونده نیستم و رشته اصلیام کوهنوردی و دوچرخهسواری است. دویدن را بلد نبودم اما خوشبختانه دوستان مربی داشتم که در این مدت کوتاه تکنیکهای لازم دویدن را به من آموزش دادند تا بتوانم مسابقه ماراتن را هم تجربه کنم. گرچه با دو ماه تمرین نمیتوان در ماراتن دوید. من هم که این کار را انجام میدهم سالها در رشته کوهنوردی فعالیت داشتم و از نظر جسمی آمادگی دارم. زمانی که بخواهم برای مسابقهای مثل ماراتن آماده شوم روزی چهار ساعت تمرین میکنم و هفتهای یک روز هم کوهنوردی میکنم.»
این ورزشکار نقش خانوادهاش را در پیشرفت سلامتیاش بسیار موثر میداند: «مبنای فعالیتهایی که انجام دادم و به آن پیشرفت میگویند، خانواده است. سی سال پیش وقتی اماس گرفتم مجرد بودم و یک ماه بود که از خدمت سربازی برگشته بودم. در آن مقطع پدر و مادر، برادران و خواهرم حمایتهای درست و بجایی از من کردند. آن زمان مشکلات بسیاری با بیرونرفتن داشتم اما آنان من را وادار میکردند که سر کار بروم و استقلال مالی پیدا کنم. برایم کار با شرایط مناسب پیدا میکردند. حمایتهای صحیح و بجا موجب شد در خانه زمینگیر نشوم و تحرک داشته باشم. پنج سال بعد از بیماریام ازدواج کردم. در تمام این سالها تحت نظر پزشک بودم و فراموش نمیکنم که همسرم با انتخاب من چه ریسک بزرگی انجام داد. معلوم نبود چه شرایطی داشته باشم. به هر حال اماس یک بیماری ناشناخته است. در حال حاضر دو فرزند ۲۴ و ۱۹ ساله دارم. پسرم در حال فارغالتحصیلی از دانشگاه و دخترم دانشجوی ترم اول است.»
شهلایی ادامه میدهد: «در شرایط اقتصادی فعلی که اوضاع نابسامانی است شاید هر آدم عاقلی بگوید حالا چه وقت سفر به خارج از کشور و شرکت در مسابقه ورزشی است اما خانواده من این اجازه و امکان را دادهاند تا چنین کاری را انجام دهم. قطعا چنین اتفاقی از نظر روحی تاثیر زیادی روی من میگذارد. همه مشکلات و استرسهایی که برای محدودیتهایم دارم باعث نشده که خانهنشین شوم. چند وقت پیش جلسهای با مدیر انجمن اماس داشتم که میگفت شرایط شما کاملا مهیاست تا خانهنشین شوی اما با تمام شرایطی که داری میخواهی یک چالش جدید را تجربه کنی و این نشان میدهد که دیگران هم میتوانند این کار را انجام دهند. به نظرم باید کاری کرد تا افراد از رخوت و زمینگیرشدن بیرون بیایند. بهانه زیاد و ممکن است بسیاری از بهانهها هم بجا و درست باشند اما با تمام این تفاسیر میتوان کارهایی هم انجام داد.»
حالا این ورزشکار میخواهد در سن ۵۰ سالگی دو ماراتن را هم تجربه کند: «یکی از محدودیتهای بیماران اماس، محدودیت حرکتی است. ماراتن ۴۲ کیلومتر است چیزی حدود فاصله شرقیترین تا غربیترین نقطه تهران که طیکردن این مسافت محدودیت زمانی دارد. برای ماراتن استانبول اعلام کردهاند که ۶ ساعت و ۲۰ دقیقه خیابانها را میبندند و شرکتکنندگان باید در این مدت زمان به خط پایان برسند تا فینیشر محسوب شوند. قطعا برای کسی با محدودیتهای حرکتی طیکردن مسیری در مدت زمان تعیینشده دشوار است. در کنار همه این موارد بحث تغذیه هم بسیار مهم است و باید طی تمرینات طولانی به سطحی از آمادگی رسید. مربی من زمانم برای پایان این مسیر را زیر چهار ساعت در نظر گرفته. البته قصد ندارم به خودم فشار بیش از اندازه بیاورم. هنگام صعود به اورست هم در ۱۰۰ متری قله فشار زیادی را تجربه کردم و تصمیم گرفتم برگردم چون قرار نبود روی سلامتیام ریسک کنم. هر جا احساس کنم سلامتیام به خطر میافتد مسابقهام را تمام میکنم. من ذهنم را آماده کردهام تا بیش از اندازه به خودم فشار نیاورم و اگر فینیشر شوم برایم کفایت میکند.»
شهلایی سه سال پیش به عنوان بیست و هفتمین فرد در کوهنوردی داخل ایران توانسته به قله اورست صعود کند و حالا هم با حمایت انجمن اماس به استانبول میرود تا مسابقه ماراتن را به خط پایان برساند.